کتاب سرباز کوچک امام خاطرات مهدی طحانیان به قلم فاطمه دوست کامی را روایت میکند، پسری 13 ساله که جوانترین اسیر جنگ تحمیلی ایران و عراق است و با جسارت مثال زدنی خود توجه بعثی ها را به شدت جلب میکند.
کتاب سرباز کوچک امام ماجراهای تلخ و شیرینی را به همراه دارد.
رهبر انقلاب در تقریظی که بر کتاب سرباز کوچک امام نوشته اند تصریح کرده اند که
«در این کتاب نشانه های خباثت و لئامت ماموران بعثی آشکارتر از کتاب های مشابه ی است که خوانده ام.»
نقطه اوج این اتفاق ها ماجرای امتناع او از مصاحبه با نصیرا شارما خبرنگار هندی بی حجاب است.
چنین تصمیمی در شرایط وحشتناک و خفقان آور اسارت که جسارت بی مثالی می طلبید، توسط نوجوانی گرفته می شود که خود را سرباز و مطیع اوامر رهبرش می داند.
زندگی اسارتی و ابتکارات ریز و درشتش، روابط و علاقه های به وجود آمده میان او و رفقای دربندش، حوادث متفاوتی که حین اسارت بر اردوگاه ها سایه انداخته، تنها بخشی از فصول کتاب «سرباز کوچک امام» است.
حبیب احمدزاده خالق اثر کتاب شطرنج با ماشین قیامت درباره کتاب سرباز کوچک امام می گوید: وقتی این کتاب ها را می خوانیم می فهمیم که نگهداری این خاطرات در گذشته ظلم بزرگی به صاحبان این خاطرات است. این کتاب صرفا به خاطرات طحانیان مربوط نمی شود بلکه مربوط به بسیاری از دوستان و هم رزمانی است که مثل قطعات پازل این خاطرات را کامل کرده اند.
به شما اطمینان می دهم اگر کتاب سرباز کوچک امام را بردارید تا پایانش آن را زمین نخواهید گذاشت.
فاطمه دوست کامی نویسنده کتاب سرباز کوچک امام نیز درباره روند نگارش کتابش می گوید: آغاز کار این کتاب از تیرماه سال ۸۸ کلید خورد و قرار شد خاطرات این آزاده از صفر تا ۱۰۰ ثبت شود.
در فایل اولیه ۲۵۰ ساعت از خاطرات ایشان ضبط شد از کودکی گرفته تا اعزام ایشان به جبهه و بعد هم اسارت. در بخشی از این خاطرات امده بود که ایشان به دلیل جثه کوچکی که داشتند مورد توجه عراقی ها قرار گرفته بودند و تا مدت ها ایشان را در کوچه ها و خیابان ها می چرخاندند برای روحیه دادن به سربازان عراقی. آن ها می گفتند که سپاه خمینی همه همین کودکان ۶ – ۷ ساله هستند.
فاطمه دوست کامی متولد ۱۳۶۱ کارشناس زبان و ادبیات انگلیسی و کارشناسی ارشد خبرنگاری بین المللی نویسنده سه کتاب سرباز کوچک امام و کتاب صباح و کتاب چشم تر و کارش مستند نگاری و جمع آوری تاریخ شفاهی هشت سال دفاع مقدس است.
«هرچه فکر کردم یادم نیامد آخرین باری که یک غذای درست و حسابی خوردهام، کی بوده است. از نان و ماستی که شب مرحلهٔ دوم عملیات خورده بودیم هم حدود دوسه شب میگذشت. مطمئن بودم که وضعیت بچهها هم بهتر از من نبوده است.
ساندویچ را بهزور بین هفتهشت نفری که نزدیکم بودند تقسیم کردم. نمیگرفتند. میگفتند: «خودت بخور.» بهزور بهشان دادم. خودم هم یک لقمهٔ کوچک در دهانم گذاشتم. کف سالن دراز کشیدم. زمین سیمانی و سرد بود.»
بسمه تعالی
سرگذشت این نوجوان شجاع و باهوش و صبور در اردوگاههای اسارت، یکی از شگفتیهای دفاع مقدّس است.
ماجراهای پسربچّهی سیزده چهارده سالهای که نخست میدان جنگ و سپس میدان مقاومت در برابر مأموران درندهخوی بعثی را با رفتار و روحیهای اعجابانگیز، آزموده و از هر دو سربلند بیرون آمده است. دلْ بر مظلومیّت او می سوزد ولی از قدرت و تحمّل و صبر او پرمی کشد.
این نیز بخشی از معجزهی بزرگ انقلاب اسلامی است. در این کتاب، نشانههای خباثت و لئامتِ مأموران بعثی آشکارتر از کتاب های مشابهی است که خواندهام.
بههرحال این یک سند باارزش از دفاع مقدّس و انقلاب است؛ باید قدر دانسته شود. خوب است سستپیمانهای مغلوبدنیاشده، نگاهی به امثال این نوشتهی صادقانه و معصومانه بیندازند، شاید رحمت خدا شامل آنان شود.
۹۶/۴/۱۲
برای دانلود نسخه صوتی و خرید نسخه چاپی کتاب سرباز کوچک امام میتوانید از طریق فروشگاه اینترنتی فراکتاب اقدام کنید.
نظر دیگران //= $contentName ?>
بسیار زیبا بود در تکمیل این کتاب پیشنهاد میکنم کتاب من زنده ام و اردوگاه عنبر رو هم بخونید انگار این کتابها مک...
واقعا کتابش عالللی بود وخیلی تحت تاثیرش قرار گرفتم واقعا صبر رو به آدم یا می ده پیشنهاد می کنم عاشقان بخونن...