کتاب مربع های قرمز به قلم زینب عرفانیان، پیرامون زندگی و فعالیت های حاج حسین یکتا می باشد و توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و وارد بازار کتاب شده است.
شاید برایتان جای سوال باشد، که چرا این کتاب به نام مربع های قرمز نامگذاری شده است، و بپرسید که چرا اصلا مربع های قرمز؟! زینب عرفانیان می گوید که حسین یکتا مسئول آمار گردان بود که نامه همه بچه ها گردان را درون دفترش به ثبت رسانده بود. نام این کتاب برگرفته از همین بخش خاطرات حسین یکتا می باشد.
چرا که حاج حسین برای هر یک از بچه های گردان که شهید می شدند، کنار اسمشان یک مربع قرمز قرار می داد. نویسنده از زبان خاج حسین در کتاب می گوید: ((هر گاه که دفترم را باز می کردم، مربع های قرمز را می دیدم که داشتند زیاد می شدند. کاش یک نفر هم جلوی اسم من این مربع را می کشید.)) کتاب مربع های قرمز، داستان و روایتی جذاب و هدفمند برای جوانان و نوجوانان اسلام است و دارای رده سنی 12 تا 19 سال می باشد.
بنابراین نوجوانان و جوانان برای آنکه بتوانند راه درستی را در زندگی و در انقلاب خود انتخاب کنند، بهتر است برای یکبار هم شده، خواندن این روایت لذت بخش را تجربه کنند و شاهد اثرات چشم گیر آن در زندگی خود باشند.
حسین یکتا متولد سال ۱۳۴۶ در قم است. او در جنگ ایران و عراق حضور داشت و یک چشمش را در جریان جنگ از دست داد. یکتا در حال حاضر عضو شورای مرکزی قرارگاه عمار است و سابقه فرمانده ی قرارگاه خاتم الاوصیا را هم در کارنامه ی خود دارد.
شهرت حسین یکتا به دلیل برگزاری اردوهای راهیان نور است که برای بازدید دانشجویان و دانش آموزان از مناطق جنگی ترتیب داده می شود. در کتاب مربع های قرمز درباره ی فعالیت های او، خانواده و اعتقادات خانوادگی که او را به این مسیر کشاند، نگاه حسین یکتا به مساله ی روحانیت و توجه به شهدا و الگو گرفتن از آنان می خوانیم.
کتاب مربع های قرمز روایتی از بازیگوشی های کودکانه سربازان امام خمینی تا روزهای امدادگری و شناسایی و چشیدن طعم تلخ قطعنامه است. «مربع های قرمز» پر از خاطرات ترش و شیرین و گاهی تلخ نوجوانانی است که در مکتب امام خمینی یک شبه، مرد شدند و میان غرش تانک و سفیر گلوله قد کشیدند.
آن ها که این روزها رد پای غبار میانسالی بر موهایشان نشسته و هنوز در گوشه ای و سنگری تمام قامت کنار انقلاب ایستاده اند و آن ها که پایشان به آسمان باز شد و به لقاءالله رسیدند. همان ها که امام در موردشان فرمود: «این جانب از دور دست و بازوی قدرتمند شما را که دست خداوند بالای آن است می بوسم و بر این بوسه افتخار می کنم.» (١) صحیفه امام جلد ١٦ ص ١٤٣) کتاب مربع های قرمز، عنوان سؤال برانگیزی است که جلد کتاب نیز بر اساس آن طراحی شده است.
پنج سال می شد که قصد کرده بودم خاطراتم را مکتوب کنم. مخصوصا وقتی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای (حفظه الله) مطلبی را مبنی بر ناتمام ماندن جنگ یک رزمنده تا نوشتن خاطراتش، فرمودند، برای نوشتن و نشر خاطراتم مصمم تر شدم. هر چه از رشادت همرزمانم و غربت و مظلومیتشان می دانستم در روایت گری هایم گفته بودم. با مکتوب کردن خاطراتم دنبال ناگفته ای از بچه ها بودم. دنبال سبک بندگی کردنشان، سبک عبادتشان، سبک رفاقتشان، دنبال سبک زندگی کردنشان در جنگ. سبکی که این روزها جایش بین جریان زندگی جوانان به شدت خالی است.
امیدوارم این کتاب که تنها گوشه ای از جهاد همرزمانم در لبیک به ندای هل من ناصر امام خمینی (ره) نایب امام عصر (عج) است، مورد رضایت حضرتش واقع گردد و در روز حسرت، رفقای شهیدم دستم را بگیرند. رفقایی که در روزهای مصاحبه و بازخوانی خاطراتم، میان این ورق ها، دوباره دیدمشان، کنارشان جنگیدم، کمین کردم، سنگر گرفتم، زخمی شدم، نماز خواندم، خندیدم، شوخی کردم، بوسیدمشان، بوییدمشان و دوباره ایستادم و رفتنشان را نگاه کردم.
دوباره تنها شدم. جانم از تنهایی و دلتتنگی پر است. از حسرت آسمان. امید که این کتاب پلی باشد میان من و رفقای شهیدم. پلی باشد برای همه تشنگان و جویندگان حقیقت. پلی باشد به آسمان.
می توانی کمکم کنی؟ طوری سخن می گفت، انگار که زمان زیادیست مرا می شناسد. نتوانستم بگویم نه. سنگی لایه در حیاط گیر دادم و معطل نکردم. یادم رفته بود که قرار است بروم و ماست بخرم. آفتاب تیر ماه قم انگار که کنار خیابان و لب جوی نشسته بود. گرمای چسبنده ای داشت و آن را به سر و صورتمان پاشیده و ما را داغ می کرد. دانه ها عرق کم کم تا وسط کمرم سر خورده و پایین می آمدند. نردبان را دو دستی چسبیده و از ترس افتادن جعفر حتی نتوانستم خودم را بخارانم.
با چشم هایی که از تیزی نور آفتاب بود، نگاهش می کردم. روی آخرین پله نردبان کش و قوسی به بدنش داد، و به پلاکاردی که نصب می کرد، میخی کوبید. با هر چکش دل من هم می ریخت. سیدمهدی من را روی زمین خواباند. تا تنم به خاک رسید، چشمهایم دوباره بسته شد. فقط گرمی بوسهاش را روی پیشانیام حس کردم. دوید و از من دور شد. صداهای دوروبرم کمرنگ میشد. در خلسۀ سنگینی فرو رفتم. نفهمیدم چقدر در آن حالت بودم که سرفهای پرخون خیزاند و خواباندم.
دوباره به جان دادن افتادم. روی زمین پا میکشیدم. با هر حرکت، چالهای که زیر پایم درست شده بود، گودتر میشد. نمیدانم چند جان داشتم که خلاص نشدم. از هوش میرفتم و به هوش میآمدم. دوباره به التماس افتادم: «خدایا غلط کردم گناه کردم!»
در فراکتاب امکان دانلود pdf کتاب مربع های قرمز در نرم افزار و همچنین دانلود کتاب صوتی مربع های قرمز فراهم شده است و شما می توانید این اثر را در قالب هرکدام از این ص حالت تهیه کنید. در نرم افزار فراکتاب امکان مطالعه و شنیدن آنلاین و دانلود و مطالعه و شنیدن آفلاین کتابها ممکن است.
کتاب مربع قرمز، خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا و یک روایت جذاب و خواندنی می باشد و در میان مرز داستان نویسی و زندگینامه نویسی به رشته تحریر در آمده است. در واقع این کتاب، بر اساس مستنداتی که دارای منبع و مرجعیت قطعی می باشد، نوشته شده و نویسنده حساسیت های زیادی را در نگارش آن به کار برده است. بخشی از خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا که در مقدمه ی کتاب ذکر شده، به این صورت است که وی گفته بود: ((پنج سالی می شد که به دنبال این بودم خاطراتم را بنویسم و مکتوب کنم.
مخصوصا زمانی که مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای مطلبی را در رابطه با ناتمام ماندن جنگ یک رزمنده تا نوشتن خاطراتش بیان کرده بود. به این صورت برای نوشتن این خاطرات شفاهی مصمم تر شدم. به این ترتیب هر چه از رشادت همرزمانم و مظلومیت و غربت آن ها می دانستم، در روایت گر زندگی نامه ام گفتم.)) خواندن کتاب مربع های قرمز، روایت و خاطراتی از بازیگوشی های کودکانه ی سربازان امام خمینی را برای انسان تداعی می کند. این خاطرات مربوط به روزهای امدادگری، شناسایی و روزهای تلخ قطعنامه و سرشار از خاطرات تلخ و شیرین نوجوانانی است که یک شبه توانستند در مکتب امام خمینی به یک مرد کامل تبدیل شوند.
آن نوجوانان میان غرش تانک و سفیر گلوله قرار گرفتند و قد علم کردند. آن ها تمام روزها، کنار انقلاب ایستاده و در نتیجه توانستند آسمانی شده و به لقاء الله برسند. نکته قابل توجه این است که: جلد 16 صحیفه امام در کتاب مربع های قرمز یک مبحث سوال برانگیز بوده و خیلی درباره آن گفته شده و به دلیل شگفتی که دارد، طراحی جلد کتاب را نیز به خود اختصاص داده است.
نویسنده در کتاب مربع های قرمز، زندگی شهید حسین یکتا را از دوران کودکی تا زمان شهادت ایشان به تصویر می کشد و در واقع بازنویسی از خاطرات گفته شده توسط خود شهید است، که نام و آوازه وی در همه جا پیچیده و نیازی به معرفی ندارد. این کتاب خلاصه ای از داستان زندگی این شهید و تلاش های او برای دفاع مقدس می باشد که جوانان زیادی در آن زمان در زیر پرچم انقلاب قد علم کرده و یک شبه مرد شدند.
بسمه تعالی بسیار شیرین و جذاب نوشته شده است. ردپای چانه گرمی های آقای حاج حسین یکتا در آن آشکار است. ظرافت های برخاسته از ذوق و قریحه ی لطیف که در سراسر کتاب گسترده است، می تواند از نویسنده ی خوش قلم و چیره دست کتاب باشد و می تواند هم دُرافشانی های راوی باشد. نقطه ی برجسته ی کتاب، یاد شهیدان و یاد حال و حضور ملکوتی آنان پیش از شهادت است که حقاً بسیار خوب تصویر شده است. ارادت راوی به مرحوم آقای حاج میرزا علی احمدی میانجی هم برای من جالب بود.
آن مرحوم را حدود شصت سال به علم و تقوا و ورع می شناختم و به من لطف داشت. این کتاب ظاهراً چند روز پیش رونمائی شده است. برای من چندی پیش از این فرستاده بود و تماماً مطالعه شد.
۹۷/۴/۲۶
پی دی اف رایگان کتاب مربع های قرمز موجود نمی باشد، زیرا ناشر محترم این کتاب، نسخه دیجیتال کتاب را به صورت رایگان عرضه نکرده است. شما می توانید با پرداخت هزینه ای اندک، نسخه دیجیتال کتاب را از فراکتاب خریداری نموده و در فراکتاب از خواندن آن لذت ببرید و همچنین از حقوق ناشر حمایت نمایید.
البته دانستن این مسئله خالی از لطف نیست که بدانید، نسخه دیجیتال کتاب را فقط داخل همان نرم افزاری که آن را دانلود کرده اید، مثل فراکتاب، می توان مطالعه کرد و دانلود خارج از نرم افزار و استفاده از آن در جایی غیر از آن امکان پذیر نمی باشد.
کتاب مربع قرمز در 541 صفحه نوشته شده است و دارای 14 فصل و 125 قطعه تصویر می باشد.
زینب عرفانیان که فارغ التحصیل دانشگاه شهید بهشتیست اولین کتاب خود با نام علمداران را درمورد خاطرات جانباز عباس ساکی به چاپ رساند. او یکی از نویسندگان جوان در حوزه ادبیات دفاع مقدس محسوب میشود که در سالهای اخیر سه کتاب برجسته در ژانر خاطره نویسی و زندگینامهنویسی منتشر کرده است.
کتاب مربع های قرمز یکی از این آثار می باشد که تمام فراز و نشیب های زندگی و خاطرات حاج حسین یکتا را به گونه ای روایت کرده و با حقیقت در هم آمیخته که راهی جز غرق شدن در عمق کتاب را برای خوانندگان باقی نگذاشته است. همچنین کتاب مولتان را از زبان همسر شهید سید محمدعلی رحیمی به رشته تحریر در آورده است.
کتاب صوتی مربع های قرمز مجود می باشد و برای کسانی که بیشتر به گوش دادن کتاب علاقه مند هستند، مناسب است. این کتاب صوتی باعث می شود تا پوست و استخوان شما در واقعه های رخ داده در هم آمیخته شود، و به درک عمیقی از آن ها دست پیدا کنید. گوش فرا دادن به یک کتاب صوتی حتی چند برابر لذت بخش تر از خواندن کتاب می باشد، در مواقعی که در حال سفر هستید و یا در حال رفتن به محل کار و یا خانه می باشید، می توانید به آن گوش داده و لذت ببرید.
مینیبوسها از مقر اندیمشک تا نزدیک حور یک نفس گاز دادند. نه توجیه شدیم نه مهمات دستمان دادند. بوی آموزش میآمد. به رفیع که رسیدیم نمیدانستم که بخندم یا گریه کنم. دوباره هور. نفس عمیقی کشیدم و بوی آب را تا ته ریهام جا دادم. پایمان از خشکی کوتاه شد. یاد سدمهدی افتادم؛ از روی همین پلها به بهشت رسید.
روی تن لغزانشان قدم برمیداشتم و از دنیای پشت سرم دور میشدم. پلها راه اتصال زمین و آسمان بود چادر دستهها روی پلها علم شد. گردان هفتاد نفره پرسروصدا پتوها را زیرشان انداختند و اتراق کردند. آب، غذا، دعا و آموزش. زندگی روی آب شروع شد. پلها میان نیها وصل بودند.
کتاب مربع های قرمز pdf، یک کتاب الکترونیکی است که کاملا شبیه به نسخه چاپی آن می باشد. با این تفاوت که به راحتی می توانید بدون حمل کتاب، آن را درون گوشی موبایل خود ذخیره کرده، و در هر جایی که وقت داشتید، به خواندن آن مشغول شوید. کتاب مربع های قرمز pdf رایگان به صورت جداگانه در فراکتاب وجود ندارد اما برای مدتی کوتاه در نرم افزار میتوانید آن را رایگان مرور کنید.
خرید کتاب مربع های قرمز در فراکتاب در سه قالب صوتی الکترونیکی و چاپی امکان پذیر است.
مشخصات کتاب مربع های قرمز را در جدول ذیل ببینید.
مشخصات | |
ناشر: | شهید کاظمی |
نویسنده: | زینب عرفانیان |
زبان: | فارسی |
تعداد صفحه: | 544 |
موضوع: | خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا از دوران کودکی تا پایان دفاع مقدس |
قالب | pdf، صوتی و چاپی |
نظر دیگران //= $contentName ?>
ای کاش گوینده قوی تر با لحن بهتری برای کتاب صوتی انتخاب می کردید....
بشدت خواندنی و زیبا...کاملا میشد در تک تک لحظاتش زندگی کرد و نفس کشید.با روایت حاج حسین یکتا بخندید و گریه کنی...
خیلی عالی بود. با شخصیت اصلی خو میگیرید باهاش میخندید و گریه میکنید.. به شدت زیبا...
الله اکبر...
کتاب جالبی بود. خصوصا که قهرمان داستان رو فک می کردم شهید شدند ولی نه هنوز در بین ما هستن به قول معروف شهید زن...