کتاب " دختری که اسمش را به کسی نمی گفت " شامل دو داستان کوتاه و خواندنی برای کودکان است.
در داستان اول ننه پیرزن مثل همیشه و هرسال خانه را آب و جارو کرد. سفره هفت سین را چید، رفت و پای سفره نشست تا عمو نوروز بیاید و بهار را بیاورد، بی خبر از آنکه عمو نوروز هم خوابش برده بود، چون دیو سرما بدن او را سست و بی جان کرده است. در این سرما و انتظار، یک دختر کوچولویی که اسمش را به کسی نمی گفت هر چه منتظر شد، بهار نیامد. او مشتی گندم آورد، توی بشقابی ریخت، آب روی آن پاشید و دستمال سفیدی رویش کشید. بعد از چند روز گندم ها سبز شدند و بوی سبزه رفت و به بهار رسید. او عطسه ای کرد و از جا بلند شد. عمو نوروز هم با بوی سبزه بیدار شد و به خانه پیرزن رفت و برای او عیدی گذاشت.
داستان دوم این کتاب با نام "خواب شیرین" روایتگر یک پسر کوچولو است که منتظر به دنیا آمدن خواهر کوچولوی خود است. او که نگران سلامتی مادرش است از خدا می خواهد که خواهرش سالم به دنیا بیاید تا اینکه یک شب فرشته ای به خواب او آمده و نوید تولد یک خواهر خوشگل و سالم را به او می دهد.
نویسنده این داستان به زبان بسیار ساده با کودکان سخن می گوید و آنان را با دنیای زیبای قصه ها آشنا می سازد. یکی دیگر از ویژگی های بارز کتاب هماهنگی تصاویر با سیر قصه است که باعث شده که کودکان از لحاظ بصری هم بتوانند با داستان همذات پنداری نزدیکی داشته و درک بهتری از محتوای داستان در ذهنشان نقش ببندد.
دیویی :
دا808/83ی85د 1393
شابک :
978-964-12-0851-8