شری شیرینه ( جلد 40):
فقط یکی نخندید. او «امی بداخلاق» بود که می خواست نقش گرگ را داشته باشد. شری خجالت کشید . گریه اش گرفت . خانم معلم فوری گفت: « شری ، تو نقش گرگ را بازی میکنی!» بعد به امی گفت: «برای تو هم نقش مناسبی سراغ دارم!»
دیویی :
دا808/83گ252ف 1397