کتاب منوچهر مدق از مجموعه کتاب های اینک شوکران نوشتهی مریم برادران، روایتگر خاطرات شهید منوچهر مدق به روایت فرشته ملکی همسر شهید، از سالهای زندگی مشترک و خصوصیات اخلاقی و سرنوشت اوست. این کتاب را انتشارات روایت فتح چاپ و منتشر کرده است.
بیشتر موضوع کتاب را خاطرات دوران مجروحیت شهید پس از جنگ تا زمان شهادت در سال 1379در بر می گیرد. شهید منوچهر مدق که در سال 1335 متولد شده بود با اوج گیری انقلاب، به صف مبارزان پیوست و با آغاز جنگ به سپاه پاسداران وارد شد و به جبهه اعزام گردید. در اواسط جنگ مجروح شد و سالهای متمادی از جراحت رنج میبرد تا این که در آذر ماه 1379به شهادت رسید.
فرشته دختری است که از کودکی در آزادی کامل بوده و به قول خودش هر آن چه می خواسته در اختیار داشته و آرزویی نبوده که نداشته باشد. با وجود این که مادرش از چادر خوشش نمی آمده پنهانی چادر سر می کرده و در زمان مدرسه به پخش اعلامیه های امام خمینی مشغول بوده است. در یکی از همین تظاهراتها و پخش اعلامیه ها، زمانی که ماموران رژیم شاهنشاهی چادر از سرش می کشند و او را مورد ضرب و شتم قرار می دهند، پسری سوار بر موتور دستش را میگیرد و او را از مهلکه نجات میدهد و این اولین آشنایی او با منوچهر بوده است. بعدها متوجه میشود که منوچهر همسایه روبرویی آنهاست و رفت و آمد خانوادگی هم دارند، ولی تا به حال او را ندیده بود.
در یکی از همین دیدارها منوچهر از پدر فرشته درخواست صحبت با فرشته برای خواستگاری را میکند و پدر نیز به دلیل علاقه و اعتماد به منوچهر می پذیرد و ...
بعد از ازدواج، زندگی سراسر عاشقی فرشته و منوچهر شروع می شود ...
هنوز چیزی از زندگی آنها نمیگذرد که جنگ می شود و جدایی ها شروع می شود. منوچهر مدام در جبهه است و عملیات.
بعد از جنگ هم یادگارهای جنگ برای فرشته و منوچهر (ترکش ها و عوارض شیمیایی) می ماند.
روزهایی که فرشته خود را قوی می کند برای روحیه دادن به منوچهر و جبران نامهربانی های مسئولین و بعضا اطرافیان.
سرانجام منوچهر فرشته را تنها میگذارد و در دیار باقی منتظر فرشته مینشیند.
"گفت «تو را به خدا، تو را به جان عزیز زهرا دل بکن.» من خودخواه شده بودم. منوچهر را برای خودم نگه داشته بودم. حاضر شده بودم بدترین دردها را بکشد، ولی بماند. دستم را بالا آوردم و گفتم «خدایا، من راضیم به رضایت. دلـم نمی خواهد منوچهر بیش تر از این عذاب بکشد.» منوچهر لبخند زد و شکر کرد.
دهانش خشک شده بود. آب ریختم دهانش. نتوانست قورت بدهد. آب از گوشۀ لبش ریخت بیرون. اما «یا حسین» قشنگی گفت. به فهیمه و محسن گفتم وسایلش را جمع کنند و ببرند پایین. می خواستند منوچهر را ببرند سی سـی یو. از سـر تا نوک انگشتان پایش را بوسـیدم. برانکارد آوردنـد. با محسـن دسـت بردیم زیر کمـرش، علـی پاهایـش را گرفت و نادر شـانه هاش را. از تخت که بلندش کردیم، کمرش زیر دستم لرزید. منوچهر دعا کرده بود آخرین لحظه روی تخت بیمارسـتان نباشد. او را بردند."
داستان کتاب منوچهر مدق بسیار جذاب و خواندنی است. خصوصا قلم زیبای نویسنده و اینکه گاه روای از فرشته به شخص سوم تغییر می کند بر جذابیت آن افزوده است.
فرشته لحظه لحظۀ زندگیش را به یاد دارد. شاید این روزها فراموش کند چند دقیقه پیش چه می گفت یا به کی تلفن زده، اما همۀ لحظاتی را که با منوچهر گذرانده، پیش چشم دارد و نسبت به آن احساس غرور می کند.
زیاد تعجب نمی کنی که زندگیش با منوچهر شروع شده و هنوز ادامه دارد، وقتی صداقت زندگی و پیوند روحیشان را می بینی. و می بینی عشق چه قصه ها که نمی آفریند.
فقط وقتی قصه ها در زندگی واقعی تحقق می یابند، حقیقتشان آشکار میشود؛ حقیقتی تلخ ولی دوست داشتنی.
هر چه یک دختر به سن و سال او دلش می خواست داشته باشد، او داشت؛ هر جا می خواست می رفت و هر کار می خواست می کرد. می ماند یک آرزو: اینکه سینی بامیۀ متری بگذارد روی سرش و ببرد بفروشد؛ تنها کاری که پدرش مخالف بود فرشته انجام بدهد.و او گاهی غرولند می کرد که چطور می توانند او را از این لذت محروم کنند.
آخر یک شب، پدر یک سینی بامیه خرید و به فرشته گفت «توی خانه به خودمان بفروش! » حالا دیگر آرزویی نداشت که برآورده نشده باشد.
پی دی اف کتاب اینک شوکران جلد اول، منوچهر مدق را می توانید از طریق اپلیکیشن فراکتاب دانلود کرده و سپس آن را در کتابخوان مطالعه کنید.
سی و یکم خرداد ۱۳۳۵، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش محمد و مادرش،لطیفه نام داشت. تا پایان سوم راهنمایی درس خواند. پاسدار(مسئول گردان) بود. سال۱۳۵۹ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. به عنوان لشکر ۲۷ محمد رسول الله در جبهه حضور یافت. دوم آذر ۱۳۷۹، در بیمارستان جم بر اثر جانباز – بر اثر ضایعات ناشی از مجروحیت شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع شده است.
کتاب شهید مدق را می توانید از طریق سایت و یا نرمافزار فراکتاب سفارش دهید. اینک شوکران منوچهر مدق را به صورت پی دی اف می توانید از طریق نرمافزار فراکتاب دانلود و در کتابخوان مطالعه کنید.
اینک شوکران چندین جلد دارد که جلد اول آن، کتاب شهید منوچهر مدق میباشد.
کتاب اینک شوکران جلد یک مختص به خاطرات فرشته ملکی همسر شهید مدق میباشد.
شهید مدق زندگی پرماجرایی داشته که قسمتی از زندگی ایشان به روایت همسر در جلد ۱ اینک شوکران آمده است.
شما میتوانید کتاب شهید منوچهر مدق از مجموعه کتاب اینک شوکران که به روایت زندگی شهید منوچهر مدق میپردازد را در 2 نسخه الکترونیکی و چاپی در فروشگاه اینترنتی فراکتاب دانلود و خرید کنید.
مشخصات کتاب اینک شوکران 1 pdf در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | روایت فتح |
نویسنده: | مریم برادران |
زبان: | فارسی |
تعداد صفحه: | 87 |
موضوع: | شهید منوچهر مدق به روایت فرشته ملکی همسر شهید |
قالب: | pdf و چاپی با تخفیف |
نظر دیگران //= $contentName ?>
[یک بار وصیت کرد «وقتی من را گذاشتید توی قبر، یک مشت خاک بپاش به صورتم.» پرسیدم «چرا؟» گفت «برای این که به خ...
کتاب تاثیر گذاری هست و درس آموز از رزمنده ای که تمام دردهاش رو با خدا معامله کرده بود. خدا رحمتشون کنه. کتاب ص...
موضوع مکتب شهید یک دنیا معرفت است اگر؟...
خیلی زیباست من این کتاب رو حدود هشت سال پیش خوندنم اما هنوووز لحظه های دلداگی و عاشقیشون رو در ذهنم دارم. خون...