کتاب تو جای همهی آرزوهایم، زندگینامهی داستانی شهید لشکر فاطمیون؛ نعمتاله نجفی است. این کتاب، روایت زندگینامۀ این شهید عزیز افغانستانی است و از به دنیاآمدن شهید در افغانستان تا شهادتش در سوریه را شامل میشود.
بعد از نماز صبح دردش کمی فروکش کرده بود. ثریا صبحانه نعمت الله را آماده کرد که بخورد و برود سرکار؛ بیشتر از این نمیتوانست در خانه بماند. نعمت الله چایی را که برد سمت دهانش، با ثریا چشم در چشم شد. لحظهای مکث کرد. چایی را گذاشت روی سفره و گفت: «ثریا دیشب برای یه لحظه فکر کردم امشب رو دیگه صبح نمیکنم. پیش خودم گفتم تموم شد.
داشتم فکر میکردم که باید از همه چی دل بکنم. به همه فکر کردم، دیدم میتونم از همه دل بکنم، حتی بچهها، ولی از تونه؛ دیدم چقدر محاله بتونم از تو دل ببرم...» اشک گوشه چشم ثریا جمع شد؛ زبانش از شوق آنچه میشنید بند آمده بود.