کتاب راض بابا نوشته طاهره کوه کن روایت شخصیت دختری نوجوان است. دختری که تمام تلاشش را به کار می بندد تا در زندگی اول باشد. در شانزدهمین بهار عمرش حادثه ای رخ می دهد و او را در رسیدن به خواسته اش کمک می کند؛ انفجاری که در سال ۱۳۸۷ در حسینیه سیدالشهدای شیراز رخ داده و نقطه اوج زندگی او را رقم می زند.
کتاب راض بابا نوشته طاهره کوه کن(نویسنده کتاب) و فاطمه محمدی (گوینده کتاب) در قالب فایل pdf و چاپی و نسخه صوتی کتاب آماده شده است.
کتاب روایت شخصیت دختری نوجوان است. دختری که تمام تلاشش را به کار می بندد تا در زندگی اول باشد. در شانزدهمین بهار عمرش حادثه ای رخ می دهد و او را در رسیدن به خواسته اش کمک می کند؛ انفجاری که در سال ۱۳۸۷ در حسینیه سیدالشهدای شیراز رخ داده و نقطه اوج زندگی او را رقم می زند. شهیده راضیه کشاورز ۱۱ شهریور ۱۳۷۱ در ظهر گرم تابستانی هم زمان با نوای اذان ظهر در مرودشت شیراز به دنیا آمد. والدینش به خاطر ارادتی که به خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) داشتند نام راضیه را برایش برگزیدند. روزها یکی پس از دیگری سپری می شدند.
راضیه بزرگتر می شد و با وجودش شور و نشاط مضاعفی که به خانه می بخشید. از همان کودکی روحیه ای شاداب و پرشور و نشاط داشت و لطافت و مهربانی اش به وضوح در برخورد با اطرافیان آشکار بود. راضیه تا قبل از بهار ۱۶ سالگیش موقعیت های چشمگیری را در زمینه ورزش کاراته، مسابقات قرآن و درس و تحصیل کسب کرد.
کشاورز از انفجار در حسینه سیدالشهداء علیه السلام شیراز ۱۸ روز در کما می رود و سرانجام در سن ۱۶ سالگی به شهادت می رسد. وی در فروردین ماه سال ۱۳۸۷ بعد از آنکه از زیارت بارگاه امام رضا (ع) به شهرش بازگشت، آرزویش برآورده شد و بر اثر انفجار بمب در حسینیه کانون فرهنگی ره پویان وصال شیراز توسط عوامل تروریستی و بعد از تحمل ۱۸ روز درد و رنج ناشی از جراحت به جمع شهیدان این حادثه پیوست.
نسخه الکترونیک این کتاب در فراکتاب با استفاده از فایل pdf تولید شده است و در نرم افزار در دسترس شماست. کتاب صوتی راض بابا و نسخه چاپی این کتاب نیز در فراکتاب عرضه شده است.
داغ حمله تروریستی داعش به زائرین حرم شاهچراغ در آبان ۱۴۰۱ هنوز از خاطرمان نرفته است؛ اما خوب است بدانیم این اولین یا تنها حمله تروریستی شیراز در سال های اخیر نیست. در 24 فروردین سال ۱۳87 در حسینیه سیدالشهدای شیراز (محل برنامه های هیئت رهپویان وصال) بمبی دست ساز منجر به کشته و زخمی شدن تعداد زیادی زن، مرد و کودک شد.
مسئولان آن زمان برای فریب تروریستها علت حادثه را در خبرگزاری ها چیز دیگری اعلام کردند. تا چند روز خبری که از رسانه ها بیان میشد این بود که انفجار به دلیل مینها و مواد منفجره خنثی نشده در نمایشگاه دفاع مقدس موجود در حسینیه است اما پس از دستگیری عامل بمب گذاری در شهر تهران و در حال ساخت یک بمب دست ساز دیگر، علت اصلی حادثه اعلام شد. بعد از آن انجمن سلطنت طلبان مقیم خارج از کشور مسئولیت این اقدام تروریستی را به عهده گرفت.
همهی چیزی که گفته شد بیان حادثه از زاویه دید ناظر بیرونی بود؛ اما از نگاه قربانیان این اتفاق، در این چند روز بر آنها چه گذشته بود؟ کتاب «راض بابا»، شرح مصیبت وارد شده بر خانوادهی یکی از این قربانیان است. آن زمان که رسانه ها به دنبال عامل حادثه بودند، جگرگوشه خانواده کشاورز در بیمارستان در حال پرپر شدن بود. راضیه در حالی در شب حادثه به بیمارستان منتقل شد که به دلیل شدت جراحات وارده، بسیاری از اعضای داخلی بدنش از بین رفته بود. پس از عملهای جراحی مکرر مشخص شد عمر او به دنیا نیست و روزهای آخری که در بیمارستان بود بیشتر به راضی شدن پدر، مادر و خانوادهاش برای رفتن او از دنیا و وداع با ایشان میگذشت.
در نهایت بعد از دیدن رنج بسیار راضیه، پدر و مادرش از خدا خواستند شهادت را روزی او کند . راضیه ۱۵ ساله، دختری که به گفته دوستان و خانوادهاش در درس، ورزش و دینداری به کمال رفتار میکرد و به قول حاج قاسم شهیدانه زیسته بود، پس از تحمل جراحات فراوان سرانجام 20 روز بعد از شب حادثه، در بیمارستان از دنیا رفت. کتاب راض بابا شرح اتفاقاتی است که در این روزهای دردناک بر خانوادهِ کشاوز گذشته است. خانم طاهره کوهکن نویسنده کتاب، برای هر فصل راوی جداگانه انتخاب کرده است؛ راویانی از بین اعضای خانواده، دوستان و معلمان راضیه. هر بخش کتاب به شرح افکار و حسوحال راوی میگذرد در حالی که با یادآوری گذشته، خاطرات آن ها از راضیه بیان می شود. بیشتر فصل های کتاب، از زبان مادر راضیه است.
او با بیان خاطرات و حس و حال روزهای آخر، ما را با خود همراه میکند تا به شناخت بیشتری از شخصیت راضیه دست پیدا کنیم. این رفت و برگشتها بین زمان حال و گذشته و ذهن افراد، به زیبایی در کنار هم قرار گرفته و کتاب را مثل یک رمان، روان و جذاب کرده است.
دانلود کتاب راض بابا صوتی و الکترونیکی در نرم افزار فراکتاب امکان پذیر است و شما میتوانید آن را در نرم افزار به صورت آنلاین و یا آفلاین بخوانید و بشنوید.
کتاب برای تمام کسانی که به خواندن کتب شهدا به خصوص شهدای جوان علاقه منداند مناسب است.
با دیدن راضیه امیدم را از دست داده بودم، اما نمیخواستم باورش کنم. میخواستم هر طور شده برش گردانم. منتظر چیزی بودم. شاید معجزهای. به ناچار برخاستم و از آی سی یو، پا بیرون گذاشتم. خود را معلق بین زمین و آسمان میدیدم. لاله و خواهرم عالیه تا حالم را دیدند، به طرفم آمدند و دستانم را گرفتند.
مرضیه به سمتم دوید. - مامان! راضیه؟ ارتعاش لبها و ریزش اشکهایم هماهنگ شدند. - نگو راضیه. داره دیر میشه. فقط باید بریم قدمگاه آقا ابوالفضل. دیگه اینجا موندن فایده ای نداره. با مرضیه و مادربزرگش و دو تا از عمههاش، با حال نزار از بیمارستان بیرون زدیم. در ماشین، مرضیه مدام در گوشم زمزمه می کرد: «مامان، صبر داشته باشیا! مگه شما نمیخواستی بچههات به سعادت برسن؟ مگه شهادت جز سعادته؟ راضیه هم الان بهش رسیده.»
حرفهایش آرامم نمیکرد. وارد حرم شدیم و خودم را به ضریح، دخیل بستم. «آقا! شما رو به اون لحظهای که دامن رقیه آتیش گرفت و از دست سربازای یزید فرار کرد، راضیه رو بهمون برگردون.» سنگینی قسم را حس کردم. بعد از کمی دعا و توسل از حرم میخواستیم خارج شویم که موبایل مرضیه به صدا در آمد. علی بود. - راضیه برگشته! بردنش آیسییوی مرکزی.
خرید کتاب راض بابا در فراکتاب در سه فرمت چاپی، الکترونیکی و صوتی امکان پذیر است.
مشخصات کتاب راض بابا را در جدول ذیل ببینید.
مشخصات | |
ناشر: | شهید کاظمی |
نویسنده: | طاهره کوه کن |
زبان: | فارسی |
تعداد صفحه: | 118 |
موضوع: | خاطرات شهیده راضیه کشاورز |
قالب: | pdf، صوتی و چاپی با تخفیف ویژه |
نظر دیگران //= $contentName ?>
زیبا و غم انگیز... برای مطالعه دختران نوجوان پیشنهاد میشه این شهیده عزیز رو الگوی خودشون قرار بدن...
گردنم دست می انداخت و می گفت: «مامان، الهی قربونت بشم...» کمی مکث می کرد. لبخندی به لبانش می نشاند. بوسه ای ...
خیلی عالی بود...
سلام و عرض خدا قوت یه سوالی که ذهن منو درگیر کرده، شرح قسمتی از ماجرا در کتاب توسط خود شهیده هست، در فصل: ...
یه گزینه خیلی خوب برای هدیه دادن به نوجوونها و جونهاست خیلی کتاب عالی هست...
سلام من بهروز خان درخان هستم و مطالعه زیادتر میخوام من به داستان باستان ایران عالاقه دارم مخصوصن کتاب اموزند و...
سلام به نظر کتاب خوبی هست و توصیه میکنم نوجوانان حتما مطالعه کنن...
چقدر کتاب عالی هست. چقدر اشک ریختم.چقدر این خانوم شهیده تعجب منو برانگیخت،که در عصر حاضر چنین دخترانی هستن!!!!...
این کتاب عالی بود...
خوش بحالت شهیده راضیه خانم کشاورز ، التماس دعا، دعا بفرمایید ما هم ب این مرحله از زندگی برسیم و ب فرموده ی شهی...