کتاب بساز نفروش ها نوشتهی محمد خسرویراد، به معرفی علی حمامی و روایتهای خواندنی از ساختِ پلاتینگ برد، کالیبرسنج، قایقهای عساکره و جایروکوپتر در زمان دفاع مقدس میپردازد. این کتاب توسط انتشارات ستاره منتشر و روانهی بازار کتاب شده است.
کنار همە ی نقوش موجود در جهان هستی، که هویدا و قابل رؤیت اند، همواره «نقش پنهان» وجود داشته و دارد؛ نقشی که کمتر دیده می شود و فقط زمانی به چشم می آید که نباشد و نبودنش به بی تأثیری و کم تأثیریِ نقوش دیگر منجر شود یا این که کسی و چیزی، بانی و باعث پرده برداشتن از آن پرده نشین شود.
اگرچــه اغلــب نقش های قابل رؤیــت تأثیرگذارند، در برخی حــالات، نقش پنهانِ ماجرا می تواند تأثیرگذاری بیشتری در «شدن» و «نشدن» ایفا کند.
از سوی دیگر، اگرچه این روزها هرازگاه با گوشه ای از روایت پیشرفت دانشمندان و صنعتگران کشــورمان آشــنا شده و می شــویم، اما مخاطبِ امروز شــاید نداند اولین بارقه های پیشــرفت و انجام آن چه نشــدنی به نظر می آید، به سال های آغازین انقلاب و جنگ تحمیلی برمی گردد.
بر همین اساس نویسنده این گونه از انگیزه خود می نویسد: «در طول سی سال نوشتن دربارە ی سال های سبز و بارانیِ دفاع هشت ساله، همواره بــه ایــن فکر کــرده ام که آن چه من و امثــال من دربارە ی دفاع مقدس مردمان ســرزمینمان نوشــته ایم، اغلــب دربــارە ی نقش های آشــکاری بود که ما نویســندگان ســعی در ثبت و روایــت آن داشــته ایم و ایــن تلاش ها اگرچه ســتودنی اســت، همۀ آن چه بایــد نبوده. با این همه، میل و علاقە ی من برای ثبت و روایت نادیده ها و کمتردیده ها نه تنها فروکش نکرده که پیوسته بیشتر و بیشتر شده است.
طی ســی ســاعت مصاحبه با علی حمامی، که در دی و بهمن سال 1397 انجام شــد، ســعی کــردم به گوشــه ای از نقــش و زوایای پنهان ایــن جهاد ارزشــمند پی ببرم.
آنچه پیش روی شماست مستند به گفت و گوهای موجود است و در اصل ماجرا هیچ تغییر، حذف یا اضافه ای انجام نشده است. نا گفته پیداست، آنچه اتفاق افتاد بــا آنچــه من نوشــته ام فاصلە ی بســیار دارد و دقایق و ظرایف و نکات فنی و مهندســی ماجراهــای مکتــوب در ایــن کتــاب نمی توانــد بزرگــی و عظمت آنچــه را که بــه انجام رسیده است، به تصویر کشد.
نسخه ی الکترونیک کتاب بساز نفروش ها را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کرده و سپس آن را در کتابخوان فراکتاب مطالعه کنید.
علــی حمامــی کــه موضوع اصلــی این کتاب اســت، از جمله افرادی اســت که نقــش بســزایی در دفــاع و جنگ هشت ســالەی ما داشــته و صدالبته عمــدەی این نقشْ پنهان بوده و به چشم نیامده است.
همه میدانیم، در طول هشت سال دفاع مقدس، با وجود تحریم تمام عیار، تأمین و تهیــه و ســاخت ابــزارآلات مــورد نیاز برای دفاعــی جانانه، کاری ســخت و جهادی صعب بود. افراد معدودی چون علی حمامی -با نبوغی سرشار و توانایی ذاتی و البته با اراده و همت و پشتکاری وصف ناپذیر- تلاش کردند تا ابزارآلات مورد نیاز دفاع را بسازند و تأمین کنند؛ از مهندسی معکوس گرفته تا تدابیر دیگری که همه و همه در سکوت و پشت پرده به انجام رسید.
ابزار هدایت آتش، از جمله «پلاتینگ برد» و «کالیبرســنج» و ابزار مهندســی رزمی دیگــر، همچــون «قایق های عســاکره» و «جایروکوپتر»، در حالی توســط علی حمامی و همراهانش مثل حســن حمامی و مرحوم محمود مشــکی ســاخته شــد که به سبب شرایط جنگی و تحریم، ساخت آنها بیشتر به معجزه میمانست.
در کنــار مــوارد یادشــده، زندگی و امور روزمره و چگونگی رشــد و نمو شخصیت علی حمامی، که نمونهای روشن از سبک زندگی رزمندگان خودساختە ی ایام پایداری است، نیز به تصویر کشیده شده است.
بعضی از عناوین روایت های کتاب بساز و نفروش ها از قرار زیر است:
ماجرای مجروح شدن، هدایت آتش، ساخت پلاتینگ برد، تولید زیر آتش، امضای رنگی، وزیر هم پای کار بود آن روزها، خط کش محاسبه (بادزن)، کالیبرسنج، قایق های عساکره، آموزش برای عملیات بدر، پس از جنگ، سفر به ایتالیا، جایروکوپتر، دوباره وسایل هدایت آتش، افغانستان، تأسیس چاپخانە ی اُفست در افغانستان، دیدار با آیت الله قائنی، قالی شویی و...
چنــد روز بعــد، بــه اتفــاق آقــای تهرانی به دفتــر صیاد شــیرازی رفتیم. نمونــه ای از وسایل و کالک ها را در جعبه ای چوبی گذاشتیم تا به صیاد شیرازی بدهیم.
اولین بار بود که صیاد شیرازی را از نزدیک می دیدیم. جدی و باابهت بود؛ اما لحن صمیمی و دوستانه ای داشت. زیر چشم هایش گود افتاده بود. معلوم بود سخت کار می کند و حسابی بی خوابی می کشد؛ اما در رفتارش هیچ اثری از خستگی نبود.
صحبت های اولیه که بین ما رد و بدل شــد، جعبە ی وســایل را به او نشــان دادیم. در جعبــه را باز کرد و وســایل را یکی یکــی درآورد و نگاه کرد. می دانســتم کیفیت کارمان حداقــل بــرای آن مقطع زمانی عالی بود، اما نمی دانم چرا جلوی صیاد شــیرازی کمی هول کرده و نگران شده بودم.
صیــاد شــیرازی همە ی وســایل را که دید، رو بــه آقای تهرانی کرد و گفــت: «حاج آقا، از این ها به ارتش هم بدین دیگه. واقعاً دســت مریزاد! جهاد واقعی رو بچه های شــما کردن که این ها رو ساختن.»
بــا ایــن حرف صیاد شــیرازی نفــس راحتی کشــیدم. خوشحــال بودم کــه هر جا می رفتیم تشویقمان می کردند و از وسایل هدایت آتشمان استقبال می شد.
ارتش، برعکس سپاه که همە ی ساختارها و روال اداری و نظامی را با توجه به شرایط جنگی شکســته بــود، همچنان روند قانونمنــد خودش را طی می کرد. صیاد شــیرازی گفت: «من باید این وسایلو برای تأیید نهایی بفرستم واحد ادوات مرکز پیادە ی شیراز. بعد شــما یه زحمتی بکشــین؛ هر وقت باهاتون تماس گرفتن، برین اونجا تا انشاءالله ارتش هم بتونه از وسایل هدایت آتش شما استفاده کنه.»
دو هفته بعد، از شیراز تماس گرفتند تا برای جلسه ای به آن جا برویم. این بار آقای تهرانی با ما نیامد. من و حســن و محمود مشــکی با ماشــین استیشــن به طرف شــیراز حرکت کردیم.
...
برای تولید وسایل هدایت آتش مجبور بودیم به شهرهای مختلف برویم و شغل های زیادی را بررسی کنیم. هر قطعه از وسایل را از یک شهر می توانستیم تهیه کنیم. همان اوایل کار، قرار شد برویم شیراز. بهترین راه برای رفت وآمد، استفاده از ماشین شخصی بود. هواپیما یا نزدیک پرواز کنسل می شد یا به خاطر ناامنی آسمان، از وسط راه به شهر مبدأ برمی گشت. قطار هم آن زمان زیاد نبود. ماشین خوب، با توجه به این که سپاه سهمیۀ ی بنزین داشت و جاده ها خلوت بود، بهترین گزین ی سفر بود. هرچه به آقای تهرانی اصرار کردیم که ماشینی از ترابری بدهد تا خودمان برویم، قبول نکرد. دل مهربانی داشت. میگفت: «شماها بخواین خودتون رانندگی کنین، خسته می شین. خود راه به اندازه ی کافی خستگی داره، دیگه نمی خوام خستگی رانندگی هم بهتون اضافه بشه.»
نسخه ی چاپی کتاب بساز نفروش ها را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید.
مشخصات کتاب بساز نفروش ها در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | ستاره ها |
نویسنده: | محمد خسروی راد |
تعداد صفحه: | 210 |
موضوع: | خاطرات |
قالب: | چاپی و الکترونیک |
نظر دیگران //= $contentName ?>
به وجه کمتر پرداخته شده جنگ می پردازد .خلاقیت...
این کتاب را به جوانان عزیز که ایران اسلامی را دوست دارند توصیه میکنم زحمات جوانان ایران در شرایط بحرانی و سخت ...
برای من به شخص جالب بود کارهایی که انجام دادن فقط. اوایل کتاب شاید چندان خوب شروع نشه ولی هر چی جلوتر میره جال...