امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
15,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب حاج حسن

بین شهیدان ایرانی حادثۀ منا که همه عزیزند، اسم گروه ویژه‌ای هم بود که بعدها به «شهدای قرآنی‌ منا» معروف شدند. کاروانی پنج نفره که وجه اشتراک‌شان انس با کلام مقدس بود. اصلاً سفر آمدن‌شان هم جایزۀ برگزیده شدن در مسابقات بین‌المللی قرآن بود. 
مجموعۀ «مهاجران» تلاش کوچکی است از خانوادۀ «عقیق» برای ثبت روایت زندگی شهدای قرآنی منا به قصد این‌که نگذاریم حادثه‌ی منا فراموش شود. «سازمان اوقاف و امور خیریه» با حمایت‌های ویژه و انتشارات «کتابستان» با همکاری دلسوزانه، در این مسیر همراه ما بودند.

کلمات در کتاب حاج حسن شده بودند رابط ما. می‌خواندم و می‌نوشتم. از راه همین کلمات بود که آرام آرام، حسن دانش آمد توی قلبم. او هم کلمه می‌خواند؛ اما مقدس‌ترین‌شان را. زیبا و دل‌نشین هم می‌خواند.
حکایت غریبی است. می‌خواستم دریای دانش را در کلمات بگنجانم؛ غافل از این‌که در اقیانوسش غرق شده بودم. نمی‌دانم توانسته‌ام یا نه؛ که از غریق انتظار صید نمی‌توان داشت. تنها امید دارم که همین کم، که همین قدم کوچک، قبول افتاده باشد. 

گزیده کتاب حاج حسن

مانده بودیم به انتظار که فرزند دوم‌مان به دنیا بیاید. زندگی را همین انتظارها معنا می‌بخشند تا وقتی‌که تبدیل به ناامیدی ممتدی نشوند و هیچ‌ وقت به لطف خدا ناامید نبودیم در آن ممتد تاریک. 
از همان وقت‌هایی که ملافاطمه‌جان ما دخترکان سه چهارسالۀ محله را به‌ رسم آن روزگار می‌نشاند دورتادور اتاق، روی گلیم‌های آبیِ آسمانی و عمّ‌جزء آرام‌آرام در سینه‌های‌مان قرار می‌گرفت و کوچک‌آیه‌های جزء سی‌ام را حفظ می‌کردیم‌، زندگی‌ام آرام بود و روشن.
ملافاطمه‌جان مادرم بود. کم‌کم که قرآن را یاد همه‌مان داد، دیدم مادرِ همه است. مادر مکتب، کوچه، محله و همۀ کودکانی که بعدها ما دخترکان سه چهارساله به دنیا آوردیم. از ملافاطمه آموختیم که از همان لحظۀ اول دم گوش بچه‌های‌مان بسم‌الله بگوییم و اذان و اقامه تا تاریکی ناامیدی هیچ ‌وقت نیاید توی وجود‌شان و تا ابد دل‌مان گرم باشد به خدایی که بخشنده و مهربان است.‌‌انتظارم دهم تیرماه سال 65 تمام شد و امانت دوم خدا باز همان پسر بود. آن روزها در محلۀ شیخ‌داد یزد بودیم و شوهرم علی، بقالی ساده بود و مهربان که صبح‌ به ‌صبح بعد از نماز دوچرخه‌اش را برمی‌داشت و دم در می‌گفت الهی به امید تو و می‌رفت مغازه. همۀ همّ ‌و غمش این بود که حتی چند ریال هم به ‌ناحق نیاید توی زندگی‌مان. باور داشت همه ‌چیز از لقمه شروع می‌شود. 

صفحات کتاب :
112
کنگره :
1397 2ک94ک/PIR8345
دیویی :
8فا3/62
کتابشناسی ملی :
5305932
شابک :
9786008460688
سال نشر :
1397

کتاب های مشابه مهاجران 2: حاج حسن