کتاب به صرف قهوه و پیتا به قلم معصومه صفاییراد است که توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. صفایی راد، از نویسندگان و مترجمان جوان کشور است که تجربه سفرش به بوسنی را در کتاب به صرف قهوه و پیتا به مخاطب عرضه می کند.
او که در سفری همراه با جمعی از نویسندگان و هنرمندان به مناطق مختلف بوسنی سر زده، روایتی جدید دارد از مردم این کشور پس از اتمام سال ها جنگ و کشمکش. مردم ایران بوسنی را بیشتر با جنگ های خونین و نسل کشی مسلمانان به دست صرب ها به خاطر دارند؛ جنگی که شدت آن سبب شد تا نیروهای ایرانی برای یاری به مسلمانان بوسنی به این کشور سفر کنند. این حضور و همدلی، سبب شد حالا پس از گذشت چند دهه هنوز خاطره و ذهنیت خوبی از ایرانی ها در ذهن مردم بوسنی نقش ببندد.
صفایی راد اما در این سفرنامه تنها به ذکر ماجراهای سفر بسنده نکرده است، او مانند یک واقعه نگار جزئی نگر به موضوعات مختلف مرتبط با مردم این کشور می پردازد. موضوعاتی که شنیدن آن پس از این همه سال دوری از بوسنی می تواند برای مخاطب کنجکاو ایرانی خواندنی و قابل تأمل باشد.
همین روزهای سفر ما هم در حال پخش سریال soz «عهد» بودند، سریالی اکشن درباره حضور سربازان ترکیه ای در مبارزه با تروریست و داعش در سوریه. ترکیه یک جور اتوپیای آن هاست؛ مدینه فاضله. سهم مهاجرت به ترکیه هم در زمان جنگ زیاد است.
در کل جمعیت بوسنیایی های ساکن ترکیه از بوسنیایی های بوسنی بیشتر است؛ بهتر است بگوییم بوشنیاک. اما بین سی ساله ها به بالا کسانی هستند که ایران را زمان جنگ یادشان هست. یک «دُبار حُمینی» (خمینی خوب) می گویند و معمولاً خاطره ای از غذا و کمکی که از ایرانی ها گرفتند دارند. با این خاطرات خوش دوستمان دارند و تقریباً همه شان یک سؤال می پرسند.
این همه سال کجا بودید؟! کجا بودیم؟ از صدقه سری صلح دیتون نبودیم. شرطی بود که امریکایی ها بعد صلح برای این کشور گذاشتند؛ خروج تمام نیروهای خارجی.
نظر دیگران //= $contentName ?>
خیلی جالبه. روایت خوبیه از بوسنی و مارش میرا و اتفاقاتی که علیرغم اعمیتشون به شدت مغفول باقی ماندن....