کتاب به توان هایتک، روایتگر یک اتفاق بزرگ در خودکفایی صنعت برق کشور است که به قلم شبنم غفاری حسینی نوشته و توسط بهزاد دانشگر گردآوری شده و انتشارات راه یار نیز آن را منتشر کرده است.
روایت پیشـــرفت، یک روایـــت هویت بخش به جامعە ایرانـــی و خصوصاً جوانان اســـت؛ جامعه ای که از پس صدها ســـال تحقیر اجتماعی و فرهنگی از ســـوی نظام حا کمیـــت شاهنشـــاهی و اســـتعمار برآمده اســـت. جامعـــه ای کـــه خودتحقیری، از صدهـــا ســـال پیـــش و از پس نگاه روشـــنفکری غـــرب زده در درونش ریشـــه دوانده و تزریق شـــده است.
به توان هایتک کتابی است که به روایت داستانی غرورآفرین از تأسیس و پیشرفتهای شرکت دانشبنیان آهار مشهد می پردازد. این شرکت که از مهندسان جوانی تشکیل شده، توانست گام مهمی در راستای خودکفایی صنعت برق بردارد، خصوصا در زمانی که کشور به واسطه وابستگی هایی که داشت در تنگاهای تحریم قرار گرفته و بخشهای مهمی از صنعت برق و انرژی کشور با بنبست و بحران مواجه شده بود. این شکرت با دانش، تلاش و نوآوریهایی که داشت، کشور را تبدیل به یک کشور خودکفا در عرصه صنعت برق کرد و اثرات تحریم ها را در این زمینه بی نتیجه شد.شرکت آهار، فعالیت خود را در حوزه خدمات مهندسی برق در گرایشهای الکترونیک و کنترل در سال ۱۳۷۹ آغاز کرده است. فعالیتهایی که در زمینه ی بازطراحی و تولید بردهای الکترونیکی نیروگاهی شروع و قدم قدم به طراحی سیستمهای کنترل پیشرفته موردنیاز در صنایع انرژی کشیده شد.
این شرکت، در سال ۱۳۹۰ سیستم کنترل توربین بومی با نام تجاری رامیار ارائه کرد و پس از آن سیستم تحریک ژنراتور و سایر سیستمهای پیشرفته کنترل نیروگاهی، پالایشگاهی، نفت و گاز به مرور طراحی و ارائه کرد و امروز تعداد زیادی نیروگاه، پالایشگاه، خطوط انتقال نفت و… از سیستمهای کنترل آهار استفاده میکنند. آهار علاوه بر ایران در برخی کشورهای دیگر خدمات مهندسی دارد.
«توســـعه» در فرهنگ امـــروزی ما، ا گر در لفظ تازه باشـــد، در معنا تازه نیســـت. این معنـــا از اولین رهاوردهای غرب گرایی در کشـــورمان اســـت. لفظ ترقّی، جزو کلماتی اســـت کـــه اولیـــن فرنگ رفته هـــای ایرانـــی بـــرای توصیـــف کشـــورهای غربـــی از آن اســـتفاده کرده اند.
در ســـال های اخیـــر اما از مفهومـــی متفاوت صحبت می شـــود؛ از مفهومی به نام «پیشـــرفت». برخلاف مفهوم توســـعه که در درون خود نســـبتی با عدالت و معنویت نـــدارد، پیشـــرفت در ســـاحت معنـــا با مفهـــوم عدالـــت درهم تنیده شـــده اســـت. اگر توســـعه، نســـخه ای یکســـان و جهانـــی و صرفاً توســـعە مـــادی آن هـــم از منظر جهان غرب باشـــد، پیشـــرفت به اندازە تک تک کشـــورهای دنیا، بـــا درنظرگرفتن ویژگی های اختصاصـــی کشـــورها و ملت ها، نســـخه های کاربردی و متعـــدد دارد.
ما ا کنون در کشـــورمان در تلاش هســـتیم تا به نســـخە ایرانی اسلامی پیشرفت دســـت پیـــدا کنیم؛ نســـخه ای بی بدیـــل کـــه علی رغم همـــە مشـــکلات و تحریم ها، راهـــی روبه جلـــو در همـــە جوانب فرهنگـــی و اجتماعـــی و اقتصادی را نشـــان دهد؛ و البتـــه کـــه ایـــن کار، علاوه بر متخصصـــان و اندیشـــمندان در حوزه هـــای مختلف، «راویانـــی» را نیـــز می طلبـــد تا مســـیر رســـیدن به پیشـــرفت با مفهوم خـــاص خود را روایـــت کنند.
کتاب به توان هایتک یکی از این روایت هاست. روایت یک اتفاق غرور آفرین در عرصه خودکفایی و ما می توانیم و در چندین فصل و از زبان افراد مختلفی از افرادی که در این پروژه سهیم بودند این اتفاق را روایت می کند.
نسخه الکترونیک کتاب به توان هایتک را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کرده و سپس آن را در کتابخوان فراکتاب مورد مطالعه قرار دهید.
همه چیـــز برایمـــان شـــدنی بود کـــه به هـــر دری می زدیـــم تا پـــروژه بگیریـــم و کار کنیم. ایده هایمـــان بایـــد بـــه واقعیت تبدیل می شـــد. بـــا رضا بلنـــد می شـــدیم، می رفتیم درِ کارخانه هـــا را می زدیـــم کـــه مـــا می خواهیم مشـــکلات شـــما را حل کنیـــم. می خواهیم سیســـتم کارخانه تان را اتوماسیون کنیم. بیشـــتر وقت ها بد و بیراهی نثارمان می کردند و در را بـــه رویمـــان می بســـتند. گاهی ریشـــخندمان می کردند و به ندرت تـــوی کارخانه راهمـــان می دادنـــد. پشـــت در می ایســـتادیم و اصرار پشـــت اصـــرار که شـــما حتماً یک مشـــکلی داریـــد و خودتـــان نمی دانید! درهـــا ولی یکی یکی به رویمان بســـته می شـــد.
هم زمـــان به کارهـــای مختلفی فکر می کردیم. سیســـتم شبیه ســـاز تازه داشـــت ســـاخته و وارد ایـــران می شـــد؛ ســـمیلاتورهایی که بـــرای بازی طراحی می شـــدند. نشســـتیم با مجید و رضـــا، فکر کردیم که ما هم یک دســـتگاه شبیه ســـاز برای بازی بســـازیم؛ مثلا مســـابقات رانندگی. با یـــک تیم هم صحبـــت کردیم. قرار شـــد آن ها بـــازی را بنویســـند و مـــا اجرا کنیـــم و خروجی بگیریم؛ ولـــی ادامه ندادیـــم. ما دنبال چالش هایـــی عمیق تـــر از ایـــن بودیـــم. اصلا حـــرف روزمره مـــان، نقل مجلســـمان، فکر و ذکر روز و شـــبمان، شـــده بـــود پیدا کردن پروژه و حل مســـئله.
همـــان روزهـــا بود؛ داشـــتم از جلوِ دفتر ارتباط با صنعت دانشـــگاه رد می شـــدم کـــه چشـــمم به تابلـــوی اعلانات خـــورد. چند بـــار از بالا تا پاییـــن برگه را نـــگاه کردم: پـــروژە الف، ب، ج... . شـــروع کردم به شـــمردن. باورم نمی شـــد. برای مـــا که در به در شـــهرک صنعتی و ایـــن کارخانه و آن کارخانه بودیم، دیدن ســـی تا پـــروژه به صورت یک جـــا عجیب بـــود. بی معطلـــی برگـــه را از روی تابلو کنـــدم و یک راســـت رفتم پیش حاج آقـــا کرامتـــی، مســـئول دفتـــر ارتبـــاط بـــا صنعـــت دانشـــکدە مهندســـی. سلام کرده نکـــرده، پرســـیدم: «حاج آقا، جریـــان این پروژه هـــا چیه؟»
از پشـــت میز نگاهی به کاغذ توی دســـتم انداخت و گفـــت: «این ها پروژه هاییه که برق خراسان فرستاده.»
هول شدم. گفتم: «خب کجا باید برم؟ چی کار کنم؟»
جواب داد: «باید بری شرکت برق خراسان پیش آقای ابیضی.»
گفتم: «یه کپی از این به من می دید؟»
خنده ای کرد و گفت: «بردار ببرش. اینجا فقط تو دنبال این کارهایی.»
کاغذ را برداشـــتم و از دانشـــگاه بیرون زدم و ســـوار اتوبوس شـــدم. تا برســـم دم خانـــە رضـــا، هـــزار بـــار برگـــه را بـــالا و پایین کـــردم. عصر شـــده بـــود. همان جـــا توی پاشـــنە در، کاغـــذ را جلوِ چشـــمش گرفتم و گفتم: «رضا، ســـی تا پروژه پیـــدا کردم.»
چشم هایش گرد شد. گفت: «چی؟!»...
نسخه چاپی کتاب به توان هایتک را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب سفرش داده و خریداری نمایید.
مشخصات کتاب به توان هایتک در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | راه یار |
نویسنده: | شبنم غفاری حسینی |
تعداد صفحه: | 184 |
موضوع: | خاطرات |
قالب: | چاپی و الکترونیک |
نظر دیگران //= $contentName ?>
کتاب بسیار خوب با نثر جذاب و محتوای عالی که لازمه همه بخوانند به ویژه نسل جوان امروز...
سلام ، متن بسیار روان و پر کشش بود . همچنین تصویری جالب از جوانان کوشای ایرانی ترسیم میکرد که با خلاقیت و پشتک...