کتاب اشک جمعه

معرفی کتاب اشک جمعه

در کتاب اشک جمعه کوشیده شده تا وقایع مربوط به عاشورا و انقلاب را به یکدیگر پیوند دهند تا جوانان، بهتر بتوانند با مفاهیم انقلاب ارتباط برقرار کنند.

«اشک جمعه» روایت اتفاقات مهم 17 شهریور سال 57 است، این کتاب به اتفاقات، راهپیمایی ها و فعالیت های مذهبی در آن دوران پرداخته و پیوند رمانتیکی با واقعه و صحنه های از عاشورا و کربلا دارد به گونه ای که نشان می دهد ریشه و ذات این مبارزه ها در همان شعار معروف «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» بوده است.

بسیاری از امتحان هایی را که یاران امام حسین (ع) در روز عاشورا به نحو احسن انجام دادند، شهدا و رزمنده های انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی علیه ایران نیز در عرصه های مختلف به آن امتحان ها لبیک گفتند و از آن ها سربلند بیرون آمدند.

عنوان اشک جمعه بر مبنای اتفاقات مهم در جمعه خونین در هفده شهریور 57 بوده است ازاین رو برای نام گذاری این اثر از آن استفاده شده است.

در کشاکش زندگی و عشق و مرگ ممکن است سوی نگاهمان برود سمت افقی که برای داشتنش باید عزیزترین چیزها را فدا کرد. رمان اشک جمعه، برشی است از سال های مبارزه، سال هایی که برای داشتن حکومتی اسلامی و برپایی عدالت، مردم آماده ی نثار کردن عزیزترین ها بودند.

صدیقه مانند خیلی از دخترها، سرگرم امورات روزمره است و به طور اتفاقی وارد جریان مبارزه بر علیه رژیم طاغوت می شود و ماجراهایی برای او رخ می دهد. او از بین دو طیف فکری، یکی را انتخاب می کند و همراه مردم می شود.

گزیده کتاب اشک جمعه

همه دور سفرة شام نشستیم. مامان از آشپزخانه صدایم کرد. توی سفره را نگاه کردم؛ لیوان ها، پارچ آب، ظرف سالاد، بشقاب، قاشق، نان و نمک...

چیزی به نظرم کم نمی آمد، جز دیس استانبولی که قرار بود خود مامان بیاورد. بلند شدم و پاکِشان رفتم طرف آشپزخانه. مامان دستم را کشید و برد کنار اجاق و گفت: «به آقات نگویی جریان این زن... »

زدم توی حرفش: بله، می دانم. قبل از شما، مادرشوهرتان زحمت کشیدند گوشی را دستم دادند. مامان، بجنب تو را به خدا، گرسنه ایم!

مامان، دیس ته دیگ را هل داد طرفم. النگوهایش جیرینگ صدا کردند. بیا... این را بگیر، این قدر هم بلبل زبانی نکن! به جایش جلوی زبانت را بگیر... به محمد هم حرفی نزنی، او هم دست کمی از آقا جانت ندارد، ولمان نمی کند.