کتاب زن شیشه ای در بردارنده هفت داستان با عناوین «گل ریزان»، «راز آن ستاره»، «هفت قدم رنج تا باغ نارنج و ترنج»، «عروج»، «زن شیشه ای»، «ریزش زردها، رویش سبزها» و «رهایی» می باشد.
کتاب های راضیه تجار در قالب مجموعه ای با طراحی جلد مسعود طاهری عرضه شده است که استفاده از پارچه و نقش و نگارهای چادر نماز، حال و هوایی تازه و در عین حال ارزشی و سنتی به این آثار داده است.
برف همچنان می بارید. خانه چون گوری تاریک و فشرده شده بود. تنها چراغ اتاق یحیی بود که می سوخت؛ چون خود او. وسایلش بسته بود؛ همة آنچه را که داشت و در سال های دانشجویی از زادگاهش به شهر و این خانه و آن خانه کشیده بود: یک دست رختخواب، چمدان کهن های پر از کتاب و نوشته و مقداری خرت وپرت دیگر. همه را کنار هم چیده بود و خود بر روی رختخواب نشسته و از میان دو لنگة در به بیرون خیره. هوا
سرد بود؛ سردتر از آنکه باید باشد؛ سردتر از هر بهمن ماهی. چقدر درخت گل یخ خمیده شده بود. از غم بود یا شرم؟! شاید شرم، از همة آنچه که می دید، بی آنکه توان کاری را داشته باشد. نه شمعی برای دیوار خانه که فرو می ریخت، نه پنجة توانایی برای جلوگیری از ریزش دل جوانی که پرپر می شد. سیگاری روشن کرد. این قلبش بود که می سوخت. خاکسترش را باید به دست کدامین باد می داد؟! انگار دست هایش یک شبه پیر شده بودند و دل و روحش هم، و چهره و نگاهش هم.