امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
7,100
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب من یک ارتشی ام

کتاب من یک ارتشی ام دربردارندۀ مجموعه داستان هایی از رحیم کریمی است که حال و هوای دفاع مقدس و جنگ، وطن دوستی، دفاع از خاک کشور و ایثار و شهادت و جانبازی در راه ایران را به تصویر می کشد.

رحیم کریمی در داستان هایش، بیشتر از همه از حال و هوای فکری جوانان انقلابی نوشته است. این داستان ها از جوانانی که با شجاعت به جبهه های جنگ رفتند و در مقابل دشمن، بدون هیچ اسلحه ای و فقط با روحیه ی مبارز و دلی سرشار از عشق به وطن، با چنگ و دندان از کشورشان دفاع کردند، سخن می گوید. کتاب من یک ارتشی ام برای کسانی که به داستان های کوتاه فارسی با موضوع دفاع مقدس و جنگ علاقه مند هستند، جذاب و خواندنی است.

گزیده کتاب من یک ارتشی ام 

حتّی یک گلوله هم در خشاب هایمان باقی نمانده بود. هر چه تیر در تفنگ هایمان داشتیم همه را به سمت دشمن بعثی شلیک کرده بودیم و تنها سلاحمان سر نیزه بود که با آن هم در مقابل دشمن تا دندان مسلّح نمی شد، کاری کرد. تقدیر چنین رقم خورده بود که می بایست راه اسارت را در پیش گیریم. دست های ظاهریمان بالا رفت اما از درون هنوز به نبرد با دشمن مشغول بودیم.

وقتی محاصره ی دشمن با خلع سلاحمان پایان یافت، زهر چشم گرفتن ها آغاز شد. ژنرال چاق عراقی که سر کرده بعثی ها بود در همان دم رسیدن کلتش را بیرون کشیده و دو نفر از سربازان زخمی دسته را در مقابل چشمانمان شهید کرد. بهانه اش هم این بود که آن ها قصد فرار داشته اند و به واسطه ی مترجمش که فارسی را جسته و گریخته صحبت می کرد با لحنی توهین آمیز به ما فهماند: اگه کس دیگه ای هم بخواد فرار کنه مجبور می شم یک گلوله هم حرام اون بکنم.

نزدیک بود از تعجّب شاخ در بیاورم. آرام و به گونه ای که سرباز عراقی که در چند قدمی ما بود صدایم را نشنود به استوار «حسین زاده» گفتم: مثل اینکه این بعثی ها پیشگو شدن که حدس میزدن نقشه ی فراری وجود داره و از اون مهم تر میدونن چه کسی قصد فرار دارد که سریع با کشتن اون قائله رو ختم میکنن. ولی نه، قضیّه ساده تر از این حرف ها است. اونا یکی دو نفر از بچّه ها رو شهید کردن تا از بقیّه زهر چشم گرفته باشن و در ضمن میدونن که درمان این زخمی ها براشون هزینه داره. پس بهترین کار براشون اینه که به عوض حل مسئله، همین اوّل کار صورت مسئله رو پاک کنن.

سرباز عراقی از پشت سر لگدی به من زد و با اشاره ی انگشت بر روی لب مرا به سکوت وا داشت. آن ها به دنبال کوچک ترین بهانه ای می گشتند تا بچّه های بی دفاع و بی سلاح را جلوی چشمانمان شهید کنند. فرماندهی دسته، شجاعانه این موضوع را به ژنرال عراقی گوشزد کرد: این کارتون نوعی انتقام جویی است؛ آخه چطور ممکنه کسی که از ناحیه ی پا مجروحه بتونه فرار کنه؟ شما می بایست طبق قوانین اسرای جنگی با ما برخورد کنین.

کنگره :
‏‫PIR8358‭‬ ‭/ر8884‏‫‬‭م8 1397
دیویی :
‏‫‬‭8‮فا‬3/62
کتابشناسی ملی :
5166567
شابک :
978-600-331-440-5
سال نشر :
1397
صفحات کتاب :
184

کتاب های مشابه من یک ارتشی ام