مطالب کتاب بینش و موسیقی (جلد اول) عموما برگرفته از مباحثی بوده که در سلسله نشست هایی که در زمان مسئولیتم در مرکز موسیقی در تالار اندیشه حوزه هنری برگزار می شد تشکیل شده است؛ در این جلسات که با حضور استاد بینش، دکترصفوت و تنی چند از روحانیون سازمان تبلیغات اسلامی منعقد می شد مباحث موسیقایی مورد آسیب شناسی و بررسی قرار می گرفت؛ برخی از این مباحث نیز توسط جناب آقای دکتر نقیبی معاون پژوهش مدرسه عالی شهید مطهری در مجله مقام موسیقایی منتشر می شد.
موسیقی مذهبی در ایران، ویژگی سنتی در موسیقی نواحی، موسیقی بعنوان نیاز امروز و فردا، خاطراتی از محضر درس علی اکبر شهنازی، نگاهی به موسیقی و...اعم مطالب کتاب هستند. همچنین حجم وسیعی از مقالات و جزوات استاد بینش که در چهل سال اخیر به چاپ رسیده و نایاب هستند از دیگر مطالب این اثر پژوهشی قرار دارند.
بخش مبسوط موسیقی از نظر اسلام بعنوان آخرین پژوهش استاد تقی بینش بود که توفیق پیدا کردیم در این کتاب بعنوان یک متن مرجع مباحث موسیقایی را نه فقط برای مخاطبان خاص بلکه برای دیگر علاقه مندان به موسیقی و فقه گردآوری کنیم، تا منبع معتبری برای دو واحد درسی موسیقی از نظر اسلام در دانشکده های هنر باشد.
مطالبی چون قرآن و موسیقی، قول و زور از منظر شخصیتهایی چون شیخ طوسی، مقدس اردبیلی، امام محمد غزالی در این کتاب گردآوری شده است. کتاب «بینش و موسیقی» در این دوره برگرفته از سفارش مقالات آرا و نظرات و سخنان تنی چند از بزرگان اهل تحقیق و فن موسیقی مانند داریوش صفوت، سید مجید کیانی، محمدرضادرویشی، سید عبدالرضا موسوی،سید محمدتقی حسینی، نصرالله پورجوادی،کاظم بجنوردی، دکتر حسین محمدزاده صدیق سید علیرضا میرعلی نقی و... است که مطالعه آن کمک شایانی به پیشبرد هر چه بیشتر فرهنگ موسیقایی در جامعه و شناخت هر چه بیشتر و جامع از شخصیت محقق دانا و فرهیخته ایی چون زنده یاد دکتر تقی بینش خواهد داشت.
گفتنی است جلد دوم کتاب بینش و موسیقی در آینده نزدیک که شامل باقی مانده مقالات و پژوهش های استاد بینش است به همراه سفارش مقالات به استادان و دیگر شخصیت های هنری را شامل خواهد بود.
آیا حیف نیست چنین مخلوق لطیف و طبع ظریفی را با معیارهای مصنوعی و بازاری و با سلیقههای پرداختة ذهن نارسای خودمان بسنجیم و سخن او را از عالم ملکوت به زمین خاکی و کثیف بیاوریم و، به قول عرفا، «از عرش به فرش» برسانیم! و تصور کنیم هر چه را دوست داریم یا می دانیم باید در شعر حافظ پیدا کنیم... حافظ نه تنها قرآن را از بر داشته، از قرائت «قراء سبعه»، که هر کدام دو راوی یا روایت داشتهاند، آگاه بوده است... با حرمت کلامالله مجید و منع مذهبی غنا، بعید به نظر میرسد حفاظ قرآن، از یک طرف، در انظار عمومی و در جامعه به عنوان مبلغ مذهبی ظاهر شوند و، در طرف دیگر، ّدر مجالس و محافل تغنی و آوازهخوانی کنند و به اصطلاح از «لوازم عیش و عشرت» باشند... بسیار بودند شعرایی که از می و باده سخن گفته، ولی نخورده و یا نیاشامیدهاند.
از نمونههای بارز این قبیل شعرا حاج میرزا حبیب خراسانی و منشیباشی نصرت را می توان نام برد، که اولی مجتهد نیکوخصال و معروفی بود و دومی که در زمان قوامالسلطنه سمت منشی گری ایالتی را داشت در تمام عمر لب به باده و ساغر نزد، ولی هر دو در بسیاری از اشعار خود سخن از می و باده گفتهاند. این مسئله در مورد حافظ هم صدق می کند... به قول مولوی، «هر کسی از ظن خود» یار حافظ شده و خیال کرده است هر چه را دوست دارد و یا هر عقیدهای را که دارد باید در شعر حافظ پیدا کند.