کتاب از سلاخ خانه تا مهدیه نوشته ابراهیم اکبری می باشد و انتشارات چاپ و نشر بین الملل آن را منتشر کرده است.
این اثر ماجرای زندگی و زمانه غلام محمدی است که پس از آشنایی با شیخ احمد کافی (روحانی، واعظ و روضهخوان شیعه پیش از انقلاب اسلامی ایران و مؤسس مهدیه تهران) توسط ایشان شاهغلام لقب گرفت و مسیر زندگیاش تغییر کرد. در این کتاب بخشهایی از زندگی شیخ احمد کافی و نحوه تبدیل او به یک شخصیت اثرگذار حوزه، ماجرای مهدیه و... از زبان شاهغلام با زبانی صریح، کوچه بازاری و آمیخته با حکمت لوتیگری روایت شده است.
من غلام محمدی هستم. بعدها وقتی با مرحوم کافی قاتی شدم، اسمم را گذاشت شاه غلام. الان دیگر مشهور شده ام به همین نام و همه من را شاه غلام صدا می کنند. خودم هم خوشم می آید از شاه غلام. بالاخره نامی است که از دوست رسیده. من در سال 323 در محلۀ باغ فردوس تهران به دنیا آمدم. پدر و مادرم هر دو از خانوادۀ بسیار کم توان و فقیری بودند.
زندگی بسیار ساده ای داشتند. من تک فرزند پدر و مادرم بودم. قبلا از تولدم، مادرم پسری را که می خواستند اسمش را علی بگذارند، حامله بود. قدیم ها حمام در خانه ها نبود. مردم برای تطهیر کردن از حوض داخل حیاط خانه استفاده می کردند. یک روز مادرم برای تطهیر داخل حوض می رود، قولنج رحم می کند، فرزندش سقط می شود. بعداز او، خدا مرا به آن ها می دهد.وقتی خیلی کوچک بودم، پدر و مادرم از هم طلاق می گیرند. من در واقع مهر پدر و مادری را ندیدم. آن ها جدا شدند و هرکدام رفتند پی زندگی خودشان. من ماندم تنها.