کتاب شرق شناسی هالیوود: تحلیل روایت پسااستعماری مسلمانان در سینمای هالیوود در ۷ فصل تنظیم شده و به دنبال پاسخ به این پرسش است که بازنمایی ملل شرق، خصوصاً اسلام و مسلمانان در سینمای هالیوود چگونه رخ می دهد و این بازنمایی در حوزه هایی همچون؛ «جنسیت و زنان مسلمان»، «قومیت و نژاد»، «سیاست و اسلام سیاسی» و «هراس، ترور و وحشت» چگونه دنبال شده است.
بنابراین، مجموعه ای از دلایل تاریخی شکل گیری تصویر مسلمانان را مورد اشاره قرار داده و مبانی نظری نظریه بازنمایی، نظریه روایت و مطالعات انتقادی در حوزه شرق شناسی و مطالعات پسااستعماری را بررسی کرده است. این کتاب نشان می دهد که نگاه به مسلمانان به عنوان «دیگری» از دانش شرق شناسی ناشی می شود، اما وقایعی مانند واقعه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ نیز نقطه عطفی در رویکرد اسلام هراسانه تمدن غربی محسوب می شود. نتایج تحلیل روایت چهار فیلم «در سرزمین خون و عسل»، «ملکه صحرا»، «حرارت جاوا» و «غیرقابل درک» نیز بازنمایی دانش شرق شناسی، تحولات تاریخی و سیاست های کنونی ایالات متحده را در سینمای هالیوود را نشان می دهد، اما وضعیت بازنمایی مسلمانان در سینمای هالیوود، نسبت به سال های گذشته وضعیت متفاوتی یافته است.
توجه به قومیت های متنوع مسلمانان به غیر از اعراب، پیچیده شدن روایت های داستانی و شخصیت های مسلمان در فیلم ها، نقد حاکمان و حکومت های مسلمان و توجه به درخواست های سیاسی و اجتماعی مسلمانان، از جمله مواردی است که در سال های اخیر در سینمای هالیوود بدان توجه شده است. همچنین نویسنده در این کتاب معتقد است که فیلم های اخیر، از روایت های ساده و کلیشه ای از مسلمانان فاصله گرفته اند و مسلمانان را در روایت هایی محکوم می کنند که با استدلال همراه است.
کتاب شرق شناسی هالیوود اعتقاد دارد که ذهنیت شرق شناسانه، سیاست «اسلام هراسی» در رسانه ها را شکل می دهد و این سیاست نیز به عنوان عنصری محوری، جریان های اجتماعی و سیاسی جهان اسلام را مورد هدف قرار داده است. بنابراین مسئله اصلی این کتاب این است که روایت از اسلام و مسلمانان در سینمای هالیوود، با توجه به سیاست های راهبردی ایالات متحده و پیشینه تاریخی دانش شرق شناسی چگونه بازنمایی می شود. زیرا فرض این است که روندهای بازنمایی متوقف نمی شوند و روایت کماکان ادامه دارد.
بنابراین کتاب شرق شناسی هالیوود با «تحلیل روایت پسااستعماری فیلم» به شناسایی روایت های هالیوود می پردازد. تحلیل روایت پسااستعماری، نقطه تلاقی «نظریه و روش تحلیل روایت ساختاگرا» با «نظریه و مطالعات پسااستعماری» است. مطالعه ساختاری و انتقادی متن رسانه ای، با بهره گرفتن از تحلیل ساختاری روایت در فیلم و نظریات انتقادی پسااستعماری می تواند وضعیت و موقعیت کنونی بازنمایی را روشن سازد. خصوصاً آنکه در مطالعات بازنمایی، هم پیشینه تاریخی و هم سیاست گذاری های کنونی موردتوجه قرار می گیرد.