کتاب آینه، با قلم نویسندگان منیژه آرین، شیرین اسحاقی، ابراهیم حسن بیگی، اکبر صحرایی، سهیلا عبدالحسینی، بیژن کیا و علی اکبر والایی به رشته تحریر درآمده و در انتشارات شهید کاظمی منتشر و در دسترس علاقه مندان به کتاب های داستانی قرار گرفته است. کتاب آینه، مجموعه ای داستانی که دارای 8 روایت کوتاه درباره واقعه ی عاشورا که هر داستان این مجموعه را یکی از نویسندگان نوشته است.
صدای باد صحرایی در گوشم پیچیده و نیز مویهی زنان بادیهنشین.
زنها، سیاهپوشند و دستهدسته میچرخند و بر صورتهای خود میزنند و مرثیه میخوانند.
این، آیین سوگواری روزی است که پیشگویان، خبرش را از سالها پیش دادهاند. روزیکه دو خورشید در آسمان طلوع میکند. روزیکه انسانی کامل بههمراه یاوران، ورق تازهای بر کتاب انسانیت میافزاید.
عاشورا همچون آینه ای بوده و هست که هرکس در آن بنگرد خود وجودی خویش را در آن می بیند. کتاب آینه، مجموعه ای داستانی که دارای 8 روایت کوتاه درباره واقعه ی عاشورا که هر داستان این مجموعه را یکی از نویسندگان نوشته است.
دین اسلام برای هر برهه ای از زندگی انسان برنامه ای دارد، آن هم برنامه ای همه جانبه که نشان از حکیم و قادر و دانا بودن خداوند تبارک و تعالی دارد. خداوند در دین اسلام برای سعادت انسان در دنیا و آخرت نیز برنامه ای کامل و جامع در اختیار او قرار داده است که اگر انسان مطابق با این برنامه زندگی خود را بر مدارش قرار دهد می تواند به سعادت راهنمایی شود و در مقابل شیطان و تمدنهای شیطانی که به دنبال غفلت و نادانی انسان هستند تا او را از مسیر سعادت به بیراهی بکشانند، دوری گزیند.
داستان های کتاب آینه که نقل شده از رخدادهای واقعی و تاریخی واقعه ی عاشورا است، در صدد است گوشه ای از برنامه اسلام برای زندگی را روایت کند. ریشه و پایه ی هر یک از این روایت ها، نقل شده از گذشتگان است و برای عیان ساختن رفتارهای درست و غلط افرادی است که در زمان واقعه عاشورا در کدام جهت بودند حق یا باطل.
کتاب آینه شامل داستان هایی نظیر؛ ( پرده اول: دور شو، پرده دوم: صدای پای آب، پرده سوم: عشقم را نمیفروشم، پرده چهارم: تردیدی تکرار شونده) و غیره می باشد.
صدای پای آب
رد شمشیر بر پیشانی
ببار ای اشک بر کویر ندامت
تردیدی تکرار شونده
عشقم را نمیفروشم
دور شو!
سریده در دام
درناهای فرات
چگونه می توانست آرام بگیرد «بُرَین بن خُضَیر هَمدانی».
دیروز عصر بود که دوستش «عابس بن ابی شبیب شاکری» شتابان بر در خانه اش کوفت. وقتی در را باز کرد، عابس رودررویش ایستاد و آهی کشید: «یزید بن معاویه پیکی به مدینه فرستاده تا از امام برای خود بیعت بگیرد».
بریر پوزخندی زد و گفت: «انتظار داشتی امام با چنین آدمی بیعت کند؟»
عابس گفت: «بله. امام بیعت نکرده اند، اما شنیدهام که اگر بیعت نکنند، جانشان در خطر است».
همین جمله کافی بود تا بریر را موجی از ترس و نگرانی فراگیرد. ترسی که او را واداشت تا به سوی مکه راهی شود، جایی که امام در جوار حرم امن الهی قرار داشت.
«عبیدالله بن زیاد» هنوز والی گری اش بر کوفه خشک نشده بود که دستور داد «عمربن سعد» به نزدش بیاید. ابن زیاد خطاب به عمرسعد گفت: «گفتم بیایی تا فرماندهی قشونی را به تو بدهم که باید از حسین بن علی پیش از رسیدن به کوفه بیعت بگیرد.
من تصمیم گرفتم در صورتی که پیشنهادم را قبول کنی، از یزید بخواهم امارت ری را به تو بدهد. می دانی که امارت ری در ایران یعنی چه؟»
عمربن سعد نیاز نداشت که فکر کند و ببیند چه پیشنهاد چربی داده شده است. با این وجود گفت: «من حاضر نیستم آخرتم را به حکومت ری بفروشم. من به روی فرزند رسول الله شمشیر نخواهم کشید».
- چه کسی گفته است تو به روی حسین بن علی شمشیر بکشی؟ کافی است او را به بیعت با یزید راضی کنی. اگر قبول نکرد کمی گوشمالی برای او کافی است تا بیعت کند.
برو و فردا خبرش را به من بده.
***
جنگ اجتناب پذیر بود. دو سپاه با تعدادی ناهمگون در برابر هم صف آرایی کرده بودند. بریر در مقابل صفوف بی شمار سپاه یزید ایستاد که بیشتر آنان از اهالی کوفه بودند. بریر به سوی خمیدان جنگ رفت و یزید بن مَعقَل نیز به رودرروی او قرار گرفت. بریر تشنه بود و دانه های درشت عرق روی پیشانی اش نشسته بود. ضربه ای کاری بر گردن یزید وارد ساخت. یزید نعره ای کشید و بر زمین افتاد.
بریر دو تن دیگر را نیز از پای درآورد که ناگهان نیزه کعب بن جابر بر پشت او فرو رفت و از شکمش بیرون زد. صدای غریو شادی از سپاه کوفه برخاست. عابس بن شبیب شاکری دوست قدیمی بریر پا به میدان گذاشت. جنازه خونین بریر را در آغوش گرفت. به لب های تشنه او خیره شد. تبسمی بر لبانش نشست. انگار از دور صدای پای آب میآمد...
نسخه الکترونیک کتاب آینه را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کنید وسپس در کتابخوان فراکتاب آن را مورد مطالعه قرار دهید.
مشخصات کتاب آینه در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | شهید کاظمی |
نویسنده: | منیژه آرین، شیرین اسحاقی، ابراهیم حسن بیگی، اکبر صحرایی، سهیلا عبدالحسینی، بیژن کیا و علی اکبر والایی |
تعداد صفحه: | 138 |
موضوع: | داستان کوتاه، اسلام و معارف، زندگی نامه ائمه و بزرگان |
قالب: | الکترونیک |