صبح تا شب به این فکر می کند که چطوری از این شلوغی که برای خودش دست وپا کرده بگریزد، اما... «اما»ها هجوم می آورند که پس با اجاره خانه و خرج زندگی چه کند؟ ناچار است صبح تا شب کار کند تا شرمنده صاحبخانه نشود و دم به دم از بانک تلفن نکنند که بابت جفت وجور کردن قسط های وام هایش برود؛ یا قسط های عقب افتاده را بدهد یا بهانه بیاورد. مگر چه خریده؟ یخچال و تلویزیون و ماشین لباسشویی که با جهیزیه همسرش وارد خانه شد و بعد از سال ها و بارها تعمیر دیگر باید عوض می شد.