نظر شما چیست؟

معرفی کتاب معرفت‌ شناسی

گرایش به دانش، ریشه در ژرفای وجود آدمی دارد و کنجکاوی لبْ بر لُبّ مستی انسان نهاده است. حقیقت پژوهی در گذر زمان از روز نخست حیات بشر می آغازد و یار دیرین و همراه و همنشین وی بوده است. نگاه این غریزه، هماره بیرون را می‌نگریست و انسان بر آن بود تا با شناخت جهان و قوانین حاکم بر آن، حیرت ارزشمند خود را پاسخ گوید.

کتاب معرفت‌شناسی، اثر جواد رقوی، محمداسحاق عارفی، علی قربانی، محمدعلی ندائی و محمد وحیدیان؛ دارای دو بخش است؛ بخش اسلامی و بخش غربی؛ از این‌رو، طرح، رنگ مقایسه و تطبیق دارد. در این مقالات، عمدتاً معرفت‌شناسی یونانی و مباحثی که رویکرد معرفت‌شناسانه در جهان اسلام دارد، مورد نظر بوده است و به دلیل محدودیت زمانی، به دوره‌های بعدی پرداخته نشده است. رویکرد مقالات متفاوت است. برخی تحلیلی، بعضی گزارشی و پاره‌ای دیگر، نقادانه است.

گزیده کتاب معرفت‌ شناسی

جنبه ثبوتی معرفت از دیدگاه افلاطون
جنبه ثبوتی معرفت (شرایط و ویژگی‌های مثبت آن) نخستین مسئله‌ای است که باید بررسی شود. افلاطون پس از مفروض گرفتن امکان حصول معرفت، ویژگی‌های متعدّدی را برای آن در نظر گرفته است، ولی آن‌ها را به صورت منظم ذکر نکرده است، بلکه به صورت پراکنده و در مناسبت‌های مختلف، هر یک را یادآور شده است.

شرایط و ویژگی‌های معرفت از دیدگاه وی را می‌توان به صورت زیر بیان کرد:
1. «وجود و هستی‌ها» موضوع معرفت است، نه «عدم و نیستی‌ها». افلاطون در موارد متعدد، به این مطلب اشاره می‌کند. وی در رساله جمهوری، کتاب پنجم، می‌گوید: این مطلب را از هر سو بنگریم، بدین نتیجه خواهیم رسید که چیزی که کاملا هست، کاملاً قابل شناسایی خواهد بود، ولی آنچه به هیچ وجه نیست، به هیچ روی شناختی  نیست. همو در جایی دیگر می‌پرسد: [آیا] شناختن مربوط به «باشنده» است و خاصیتش این است که چیزی را که هست، بشناسد؟

2. متعلّق معرفت، باید امری «ثابت» باشد، نه امری «صائر و در عین حال سیلان». افلاطون بر این ویژگی، تأکید فراوان داشته و در مواضع متعدّدی، از جمله رساله تئتتوس، آن را مطرح کرده و با ادله گوناگون، آن را به اثبات رسانده است. دلیل وی در این باره را می‌توان چنین خلاصه کرد:
الف) امر صائر و در حال سیلان، جزء موجودات و هستی‌ها نیست، در حالی که معرفت درباره هست‌هاست.
ب) اگر متعلّق معرفت، امر صائر باشد، باید با تغییر متعلّق، معرفت نیز تغییر کند؛ در حالی که این گونه دگرگونی در توان آدمی نیست.
ج) بر فرض اینکه دگرگونی مزبور، در توان انسان باشد، به مجرد اظهار متعلق، معرفت، تغییر یافته، مطابق با واقع نخواهد بود.

حال، با توجه به مطالب یادشده، این پرسش مطرح می‌شود که اگر امر صائر، در زمره هستی‌ها قرار ندارد، آیا به وادی نیستی‌ها پیوسته است، یا واسطه‌ای بین این دو است؟ افلاطون در آخر کتاب پنجم جمهوری، پس از بررسی مطلب مزبور، سرانجام به این نتیجه رسیده است که امر صائر و در حال سیلان، نه در زمره «هستی‌ها»ست و نه جزء «نیستی‌ها»، بلکه واسطه‌ای بین این دوست.

سال نشر :
1388
صفحات کتاب :
292
کنگره :
‏‫BD168‭‬ ‭/ف2‏‫‭‬‭م3 1388
دیویی :
‏‫‭121‬
کتابشناسی ملی :
1096271
شابک :
978-964-7673-18-1

کتاب های مشابه معرفت شناسی