یکی از ﺑﻨﻴﺎدیﺗﺮﻳﻦ ﺣﻮزهﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺸﻲ«ﺷﻨﺎﺧﺖﺷﻨﺎﺳـﻲ» است. داﻧـﺶ ﺷﻨﺎﺧﺖﺷﻨﺎﺳﻲ از ﮔﺬﺷﺘﻪای دور، در ﻋرصه ﻓﻠﺴﻔﻪ ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﺑﻮده و ﻣﺤﻘﻘـﺎن ﻧﻈریهﻫﺎی ارزﻧﺪهای در آن اﺑﺮاز داﺷﺘﻪاﻧﺪ و اﻣﺮوز ﺑﺎ ﻫﻤه دﮔﺮﮔﻮﻧﻲ داﻧﺶ ﻣﺬﻛﻮر،ﻫﻨﻮز ﻋﻨﺎصری از ﻓﺮﺿﻴﻪﻫﺎی ﻛﻬﻦ، در ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻓﺮﺿﻴﻪﻫـﺎی ﻧﻮﻳﻦ ﺷـﻨﺎﺧﺖ،ﻣﺎﻧﺪﮔﺎرﻧﺪ، و از اﻳﻦ ﭘﺲ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﺿﺮورت ﻋﻘﻼﻧﻲ ﻛﻪ دارﻧﺪ، ﭘﺎﻳﺪار ﻣﻲﻣﺎﻧﻨﺪ. در ﻋﺼﺮ ﺣﺎﺿﺮ، اﻳﻦ ﻣﺒﺤﺚ، ﺑﺨـﺸﻲ ﻣـﺴﺘﻘﻞ از ﻓﻠـﺴﻔﻪ و داﻧـﺶ را ﺑـﻪ ﺧـﻮد اﺧﺘﺼﺎص داده اﺳﺖ، و از جنبه ﻃﺮاحی ﺟﻐﺮاﻓﻴای ﺷﻨﺎﺧﺖ در ﺻﺪر رده ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ﻛﻨﻮﻧﻲ ﻗﺮار دارد. اﻳﻦ رﺷﺘﺔ ﺑﺰرگ داﻧﺶ درواقع داﻧﺶِ داﻧﺶ است.
تحلیل عناصر شناخت
ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺣﺼﻮﻟﻲ برﻃﺒﻖ ﻳﻚ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻛﻠﻲ، ﺑﻪ دو ﻣﺠﻤﻮعه ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺗﺼﻮری و ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺗﺼﺪﻳﻘﻲ، اﻧﻘﺴﺎم ﻣﻲﻳﺎﺑﺪ. ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺗـﺼﻮری ﻋﺒﺎرﺗﻨـﺪ از ﻣﺠﻤﻮﻋـﻪ ﻣﻔـﺎﻫﻴﻢ ﻣﺎﻫﻮی و ﻏﻴﺮﻣﺎﻫﻮی. ﻫﺮ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ، ﺑﻪ دو ﻗـﺴﻢ ﻫﻤﮕـﺎﻧﻲ و ﻏﻴﺮﻫﻤﮕـﺎﻧﻲ ﻣﻨﻘﺴﻢ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ. ﺗﻘﺴﻴﻢ دﻳﮕﺮ ﻋﻨﺎﺻـﺮ ﺣـﺼﻮﻟﻲ ﺷـﻨﺎﺧﺖ، ﺗﻘـﺴﻴﻢ آﻧﻬﺎﺳـﺖ ﺑـﻪ ﺻﻮری و ﻣﺤﺘﻮاﻳﻲ . ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺻﻮری(اﻧـﻀﺒﺎﻃﻲ)، ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از ﺻﻮر تعارﻳﻒ و ﻗﻀﺎﻳﺎ و ﻗﻴﺎﺳﺎت، ﺑﺎ ﻗﻄﻊ ﻧﻈﺮ از ﻣﺤﺘﻮاﻳﻲ ﻛـﻪ در آﻧﻬـﺎ ﺷـﻜﻞ ﻣـﻲﮔﻴـﺮد. ﺑﺨـﺶ ﻣﺤﺘﻮاﻳﻲ اﻳﻦ اﻣﻮر، ﺑﻪ ﺑﺨﺶ ﻋﻨﺼﺮ ﻣﺎدی ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻣﻮﺳﻮمﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ﻣﺎده و مادی در اینجا در ﺑﺮاﺑﺮ ﺻﻮرت و ﺻﻮری است نه در برابر مجردات و معنی محتوا را ﻣﻲدﻫﺪ.