کتاب «نگاهی نو به تاریخ جهان اسلام» نوشته پروفسور رینهارد شولز- استاد دپارتمان مطالعات اسلامی دانشگاه برن سوئیس- یکی از جدیدترین کتابهایی است که طی چند سال گذشته در ارتباط با جهان اسلام در قرن بیستم تألیف شده است. این کتاب با ترجمه دکتر امیربهرام عرباحمدی وارد بازار کتاب شده است.
پروفسور شولز در این کتاب که سهم قابل ملاحظهای در گشودن افقی نو در زمینه مطالعه کشورهای اسلامی در جهان غرب ایفا کرده است، برخلاف اکثر نویسندگان امروز غربی که بیشتر دامنه مطالعات خود را بر بخشهای خاصی از جهان اسلام محدود ساختهاند رویکرد کلی خود را در گسترهای وسیع به کلیه کشورهای اسلامی در قرن بیستم معطوف کرده است. در این راستا وی با نگرشی جدید و دیدگاهی جامعهشناختی به تحلیل وقایع تاریخی و شاخصههای سیاسی جهان اسلام از خاورمیانه تا شمال و غرب آفریقا از یکسو و خاور دور و اروپا از سوی دیگر در مقاطع ده ساله پرداخته است.
نویسنده در بخش آغازین کتاب با ارائه توضیحاتی درباره استعمار و تأثیر آن در ظهور نوگرایی در جهان اسلام، طلوع ناسیونالیسم بورژوازی را در دهههای 1920 و 1930 و عصر نهضتهای استقلال طلبانه دهههای 1940 تا 1960 را با در نظر گرفتن پیچیدگیهای موجود بین فرهنگهای اسلامی و فرهنگ سیاسی جمهوریخواهی بررسی کرده است. در ادامه نیز به تشریح ایدئولوژیهای اسلامی در دهههای 1970 و 1980 و روابط بین فرهنگ اسلامی و جامعه مدنی حاکم در سرتاسر دهه 1990 پرداخته است.
وی همچنین بخشی از مباحث کتاب را به تقابل مشروطهخواهان با جمهوریخواهان اختصاص داده و گوشه چشمی نیز به مبحث خلافت در اسلام و فراز و نشیبهای آن طی یکصد سال اخیر داشته است. پروفسور شولز در این تحقیق هر چند تقریباً به اکثر کشورهای اسلامی اشاراتی کوتاه در مقاطع مختلف داشته است، ولی رویکرد خاص او عمدتاً معطوف به چند کشور اسلامی از جمله امپراطوری عثمانی (ترکیه)، ایران، مصر، عربستان، اندونزی، الجزایر و افغانستان بوده و به گونهای میتوان گفت این کشورها را به عنوان نمونهای از کل جهان اسلام در نظر گرفته است. کتاب «نگاهی نو به تاریخ جهان اسلام» از بسیاری جهات و با توجه به حجم بالای اطلاعاتی که در مورد جهان اسلام و جوامع اسلامی و ارتباط آنها با مکاتب فرهنگی معاصر ارائه کرده است تحقیقی ارزشمند و در خور توجه تلقی میگردد و میتوان آن را شیوهای جدید در بررسی حقایق تاریخی، پیوستگی مداوم سوبژه - اوبژه (موضوع و ماهیت) واصالت قائل شدن به رویکرد ذهن گرایانه در تاریخ دانست. کتاب «تاریخ جهان اسلام» با وجود برخی دیدگاههای یکسویه نویسنده، پژوهش بسیار ارزشمندی است و به منزله دائرهالمعارفی کوچک میتواند مورد استفاده دانشپژوهان ومحققان به ویژه دانشجویان رشتههای علوم سیاسی، تاریخ و روابط بینالملل در داخل کشور قرار گیرد. از سوی دیگر نگرش خاص نویسنده در این کتاب که نوع نگرش عموم محققان غربی را در مورد کشورهای اسلامی در خود جای داده است، نیز از نظر شناسایی نحوه تفکر آنان مهم و قابلاهمیت است. مترجم ضمن ارائه مقدمهای مبسوط در ابتدای کتاب، در تمام بخشها برخی مطالب مطروحه توسط نویسنده را در قالب پاورقی نقد و بررسی و توضیحاتی را ارائه کرده است که در ایجاد روشنگری هر چه بیشتر برای خوانندگان و بازمهندسی برخی اصطلاحات و تعابیر است.
از دیدگاه کواکبی، جهان اسلام دربرگیرنده سرتاسر شهرها و مناطق عربی (حلب، دمشق، اورشلیم، اسکندریه، قاهره، یمن، بصره، نجد، مدینه، مکه، تونس )، مناطق ترکنشین (آناتولی، کریمه، غازان، کاشغر)، خطه هند و ایرانی (کردستان، تبریز، افغانستان، هند، سند) و نمایندگان اقلیت های اسلامی در انگلستان و چین بود. کواکبی در تقسیمبندی خود، آفریقای سیاه یا مجمعالجزایر ماله یا هندشرقی هلند را ذکر نکرده بود. بااینحال، این تقسیمبندی بیشتر نمایانگر دیدگاه او درباره اهمیت اعراب شرقی در امت اسلامی بود. نمایندگان دیگر کشورهای اسلامی که از قرار معلوم در کنفرانس خیالی مکه کواکبی مشارکت ورزیده بودند، نیز حامل بخشی از سنتهای بومی خود بودند (که در بخشی از فرهنگ اسلامی آنها جای گرفته بود) و این مدعا را ثابت میکردند که اسلام گرچه فرهنگ متحدی را پدید اورده است، ولی سنتهای بومی کماکان نقش مهمی را در فرهنگ اسلامی ایفا میکنند. برای مثال، نماینده هندوستان بهعنوان عضو نقشبندیه- طریقت مشهور و اسرارآمیزی که جایگاه مهمی در هند داشت- معرفی شده بود.