امتیاز
5 / 5.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
40,000
خرید
75,000
15%
63,750

نظر دیگران

نظر شما چیست؟

گدار کتاب حامد عسکری، خاطره های شخصی نویسنده ای از دهۀ شصت می باشد که توسط انتشارات مهرستان چاپ و منتشر شده است.

معرفی کتاب گدار

کتاب گدار حامد عسکری روایتگر خاطره های یک دهه شصتی است که هر خواننده ای با خواندنشان، حتماً هم ذات پنداری می کند و اگر هم تجربۀ آن خاطره ها را نداشته باشد، حتماً از خواندنشان لذت می برد. نوشته ی گدار کلماتی است که نویسنده آن ها را با هدف شناخت دهۀ شصت، یعنی دوران قبل از اینترنت و پیتزا و کامپیوتر، در این کتاب گردآوری کرده است.
علت نام گذاری گدار این است که: در گویش کرمانی ها به معنای گردنه و راه سخت و پرپیچ ‌و خم و ناهموار کوهستانی است که به گفتۀ نویسندۀ کتاب، کلمه هایی که نوشته، گدارهایی بوده است که سختی شان خط‌ و خش هایی به ذهنش انداخته اند و آن قدر این خط‌ و خش ها زیاد بوده که در حافظه اش مانده و به کلمه تبدیل شده اند.

خلاصه کتاب گدار

نویسنده به زبان خودش خلاصه ای هر چند کم را در مقدمه کتاب آورده است: « درست یا غلط، من گذشته را خیلی دوست دارم. اصلا عاشق گذشته ام؛ ولی نگاهم نا گزیر باید رو به جلو باشد. زیستن در گذشته گره ای از کاری وا نمی کند. من راننده ای هستم که دارم تخته گاز رو به جلو می روم؛ ولی بیشتر از سایر راننده ها در آینه به عقب نگاه می کنم. سعیم بر این است منظره ای از مناظر مسیر را از دست ندهم که وقتی برمی گردم، حسرتش را بخورم. حرفم این است که حواسمان باشد از کجا آمدیم و قرار است چه مسیری را طی کنیم.
من عاشق ژاپنی ها هستم: در خانۀ هوشمندشان، جلوی تلویزیون فوق باریک ال. ای. دی می نشینند و با اینترنتی با سرعت برق کار می کنند و در عین حال، کیمونو به تن کرده، درهای خانه شان هنوز کشویی است، دمپایی تق تقی چوبی می پوشند و صبح به صبح، با سرنگی به بونسای هایشان آب می دهند و گذشته را پاس می دارند. این ها را ننوشتم که بگویم گذشته بهتر بود و بیشتر خوش می گذشت. برش هایی از خودم را نوشتم: با همۀ خوش گذشتن ها و حسرت ها و رنج ها و کاستی ها. نه لای زرورق بزرگ شده ام، نه وسط شوره زار مصیبت و بدبختی. نه بر باد رفته ام، نه مرغ شاخسار طرب. از قشر متوسط بودم، مثل بیشتر آدم های دهۀ شصت. خوش می گذشت، عین همۀ آن هایی که در آن سال ها خوش گذراندند؛ ولی حاضر نیستم به سختی های آن سال ها برگردم.

مثلا شیرین ترین خاطره های جوانی ام مربوط به دوران خدمت مقدس (!) سربازی است؛ ولی حاضر نیستم ده دقیقه در آن پادگان فلان فلان شدۀ کوفتی بمانم.
من تاریخ خودم را نوشتم: همۀ تلخی ها و شیرینی هایی که مرا به اینجایی رساند و باعث شد توی نازنین به من اعتماد کنی و این کتاب را بخری. من این ها را نوشتم که بگویم رسیدنم به این جا، خا کریزهایی این چنین داشته است. همۀ این ها تکه هایی از جورچین وجودی من اند که باعث شده اند در اینجایی بایستم که الان ایستاده ام. این روایت ها نه حقیقت مطلق است و نه دروغ محض. شاید گاهی پیازداغ توصیف ها را که بعضی ها دوست دارند و بعضی ها متنفرند، زیاد کرده ام. اغلب اسم ها را عوض کرده ام. بعضی قصه ها ماجراهایی است که برای نزدیکانم اتفاق افتاده است که من شاهدش بودم. روده درازی کردم! غرض این که کم فروشی و گران فروشی ای در کار نبوده است.»

فهرست کتاب

حامد عسکری خاطراتش را در چهار فصل با عناوین زیر دسته بندی کرده است:

فصل اول: گام‌های معلق و لرزان
فصل دوم: جوجه لاک‌پشتی بر ابتدای اقیانوس
فصل سوم: ساقه ترد پسته کوهی
فصل چهارم: از زخم و باقی نعمت‌ها

خرید کتاب گدار حامد عسکری

نسخه چاپی حامد عسکری کتاب گدار را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید.

برشی از متن

چهارشنبه ها را همیشه از ظهر به بعد، دوست داشتم و این دوست داشتن، از کودکی تا حالا ادامه داشته است: می توانم شب را بی واهمۀ سرِ کار رفتنِ فردایش تا هروقت دلم خواست، بیدار باشم و به علایقم مشغول شوَم و فردایش هم تا هروقت عشقم می کشد، بخوابم. مادرم اهل کرمان بود و پدرم بمی. همۀ دل خوشیمان این بود که بعضی چهارشنبه ها با خانوادۀ شش نفره مان در رنوی خاکستری پدرم از بم به کرمان برویم. آن موقع ها، نشستن دو نفر در جلوی ماشین جریمه نداشت. می رفتیم که آخر هفته را منزل مادربزرگ مادری ام باشیم. آن روزها، ما تلویزیون مان سیاه و سفید بود؛ ولی تلویزیون مادربزرگم رنگی: گروندیگ. شرکت تعاونی سرِ کوچه شان روی مقوا نوشته بود تلویزیون رنگی ثبت نام می کند و مادربزرگم یکی اش را ثبت نام کرده بود و بعد از پرداخت بخشی از پولش و سه ماه درصف ماندن، تحویل گرفته بود. تازه شبکۀ سه را هم می گرفت!
تمام مسیر رفتن را له له می زدم که به کرمان برسم و جادوی شاه کارهای رمی جولیان در برنامه های «بدل کاران» و «آن چه شما خواسته اید» را فریم به فریم حفظ کنم و شنبه برای هم کلاسی هایم در بم منبر بروم.
...
آن سال ها از کمد دیواری و کمد لباس و این چیزها خبری نبود؛ یعنی شاید بود؛ ولی در خانۀ ما نبود. مادرم جعبۀ بزرگ فلزی ای داشت که تماشای محتویاتش برای من از تماشای گنج، لذت بخش تر بود. قواره های پارچه ایِ از مکه‌ رسیده، سرویس چای خوری نقره، فندک تزیینی قرمز ایستاده که شکل جام بود، دوربین یاشیکا و بقچه ای ترمه که با سنجاق قفلی بزرگی، چهارپرش را روی هم قفل می کرد.

دانلود کتاب گدار

نسخه الکترونیک کتاب گدار را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کرده و سپس آن را در کتابخوان فراکتاب مطالعه کنید.

دانلود کتاب گدار

مشخصات کتاب گدار در جدول زیر آورده شده است:

مشخصات
ناشر: مهرستان
نویسنده: حامد عسکری
تعداد صفحه: 184
موضوع: داستان ایرانی
قالب: چاپی و الکترونیک

 

صفحات کتاب :
184
کنگره :
8151 PIR
دیویی :
3/62 فا 8
کتابشناسی ملی :
8820947
شابک :
9786227763294
سال نشر :
1401

کتاب های مشابه گدار