کتاب توپراق (دو جلدی) نوشته صادق جعفرزاده در انتشارات مانیان به چاپ رسیده است. کتاب توپراق (جلد اول) داستان زندگی یک زوج تازه ازدواج کرده ایرانی است که در جنگ جهانی دوم اسیب میببنند و جدایی بین آنها میافتد و این جدایی تا پایان عمر طول میکشد.
در کتاب توپراق (جلد دوم)، سهند که حاصل ازدواج آن دو زوج بود، برای پیدا کردن پدر ندیدهاش بعد از ۴۰ سال به باکو سفر میکند و در این مسیر با اتفاقات تازهای روبرو میشود.
صدای همهمهی مسافران در محوطه و داخل سالن ورودی گمرک پیچیده بود. اشتیاق هموطنان ایرانی و آذربایجانی و روابط جدیدی که بین آنها به وجود آمده بود ،قلب انسان را به وجد میآورد. شور و حس و حال خوبی داشت. فاطمه دستان سهند را در دستانش میفشارد و خداحافظی میکند. سهند از رفتار و نگاههای فاطمه میفهمد که او راضی به این خداحافظی نیست، اما چارهای جز رفتن ندارد. میداند که الان چشمان مادرش در انتظار آمدن اوست.
در دلش آشوب به پاست. نمیداند با چه رویی به پیش مادرش برگردد و چطور به او در مورد پدرش بگوید. نگاههای فاطمه را میخواند، درک میکند و میفهمد.