کتاب جنگ جهانی سوم نوشتۀ حمید نواییلواسانی است و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را منتشر کرده است. کتاب از چهار داستان کوتاه و خواندنی به نامهای جنگ جهانی سوم، مادر زن، رونالدو و چرخدستی و تمرینی برای فردا تشکیل شده است.
از شانس بد ما همین که سعید از تنهی درخت توت بالا میرود و شاخه را تکان میدهد، صدای دعوای علی و سهراب بلند میشود. ن-خیر من باید بگم چی بازی کنیم. فهمیدی یا شیرفهمت کنم؟
-برای چی تو بگی؟ مگه تو کی هستی؟
سهراب قدش بلندتر از علی است. سینهاش را میچسباند به صورت او و با قلدری میگوید: «همین که گفتم توی این محل رئیس منم یادت نره!»
علی که دل پری از زورگویی سهراب دارد و نمیخواهد جلوی او کم بیاورد، او را هل میدهد عقب و میگوید: «برو بابا دلت خوشه، مگه محله را خریدی؟»
-چی میگی جوجه!
-جوجه خودتی!
علی به زور خودش را از دست سهراب بیرون میکشد و به طرف حیاطشان عقب میبرد و بلند داد میزند: «حالا بهت نشان میدهم تو این محله یا جای منه یا جای تو.»
و با این خط و نشانها، آغاز جنگ جهانی دیگری تو کوچه بنبست ما اعلام میشود، جنگی متفاوت با گذشته و اینبار احتمالاً با سلاحهای پیشرفتهتر و خسارتهای جانی و مالی فراوان.