کتاب حاضر اثری از شمسی خسروی می باشد که توسط انتشارات فاتحان منتشر شده است.
این اثر دریچه ای است به باغستان شخصیت این شهید بزرگوار که فرمانده مهندسی رزمی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) و از قله های رفیع ایمان و تخصص بود. این اثر در قالب زندگینامه داستانی به رشته تحریر درآمده است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
"نشست روی موتور و سید محمد ترک او. مصطفی مرادی را جلوی قرارگاه دید و او را سوار کرد و سه ترک می رفتند خط مقدم. از عقبه که رد شدند. هواپیمایی بالای سرش چرخ می زد. راه را پر پیچ و خم و زیگزاگی می راند و گاه تو چاله ای می افتاد. به یکباره صدای انفجار مهیبی بلند شد. موتور از رو زمین کنده شد و همگی از روی آن پرت شدند. موتور ی کوری افتاد روی تل خاک چندین متر آن طرف تر آتش زبانه می کشید و هُرم آن به تنشان می خورد. بلند شد.
زانوی شلوار سید پاره شده و کف دست هاش خراش برداشته بود. سید محمد م یخندید و غبار لباسش را می تکاند. تن سید از شدت ضربه درد داشت. ایستاد کنار جاده، بوی باروت و دود، فضا را آکنده بود و آتش همچنان دل خاک را می سوزاند. از دور کمپرسی را دید. دست تکان داد. پوست سرخ و سفیدش از دوده، سیاه می نمود. کمپرسی جلو پایش توقف کرد. سوار شد."
کنگره :
DSR1626 /ح47خ5 1391