اثر حاضر داستانی عربی است که به زبان فارسی ترجمه شده است. این رمان، درد خانوادهای فلسطینی را روایت میکند که زنی رقیه به نام راوی آن است. رقیه داستانی را تعریف میکند که بیان گر زندگی فلسطینیان را از سال 1948 تا آزادسازی جنوب لبنان به دست حزبالله را منعکس میکند. این قصه، ماجرای از دست آوارگی، پناهندگی، برپایی دولت یهود، مقاومت مردم طنطوره در مقابل صهیونیستها، استعمار انگلیس، ورود ارتشهای عربی به فلسطین، رنج مهاجرت، جنگ داخلی لبنان، حمله اسرائیل، حمله به بیروت، قتلعام، کشتار صبرا و شتیلا، کشته شدن چهرههای مطرح فکر و ادب و هنر فلسطین از غسان کنفانی تا کاریکاتور مشهور، ناجی علی، تلاش صهیونیستها برای سرقت تاریخ و میراث فلسطین، غصه، دلتنگی، به یکدیگر نزدیک شدن، خوشبختی و عشق، جمع اضداد در کنار هم برای بافتن تار و پود قصه آدمهایی که دور از وطن با عشق به وطن زندگی کرده و با عشق میمیرند. روایت این داستان از مصیبت مردم فلسطین و اجبار آنها برای خروج از خاک و سرزمینشان آغاز میشود و با زندگی تلخ در نقاط مختلف جهان به امید بازگشت به وطن و پشت سر گذاشتن وقایع ادامه مییابد و در نهایت با دیدار رقیه با پسر و نوهاش پشت سیمهای خاردار در مرز جنوب لبنان و فلسطین به پایان میرسد.