انقلاب اسلامی ایران پس از تشکیل با انواع حرکات منافقانه و درگیریهای تجزیهطلبانه در شهرهای گوناگون روبهرو شد، در میان این بحرانها علمای شهرهای مختلف نقش قابل توجهی در کنترل بحرانها داشت. در یزد، آیتالله صدوقی با نفوذ و اشرافی که داشت، به خوبی جریانات را کنترل و گاه در نطفه خاموش کرد. در این نوشتار، به خاطرات کوتاه از آن شهید معظم در این باب میپردازد.
برای انقلاب
برای تهیۀ یک کالای صنعتی ضروری به فروشگاه بزرگی رفته بودم. نام وسیله را که به فروشنده گفتم، فروشنده گفت: «این جنس را ندارم! » چند قدمی دور نشدهبودم که همان جنس را به یکی از آشنایانش فروخت. وقتی اعتراض کردم؛ جواب سربالا داد. از همانجا مستقیم به دفتر آیتالله صدوقی رفتم. داخل دفتر، پر بود از آدمهایی که برای حل مشکلاتشان آمدهبودند؛ از مشکلات شخصی گرفته تا مشکلات جامعه و انقلاب. نوبت به من که رسید و جریان را گفتم یک روحانی را با من فرستادند تا فروشنده را به دفترشان بیاوریم. فروشنده آمد و با شنیدن حرفهای ایشان معذرتخواهی کرد و قول داد که دیگر این کار را نکند.