تاریخ شفاهی دکترسید محمود اخوی میراب باشی
بررسی ریشهها و شرح وقایع جوامع بشری با نگرش تاریخی، یکی از کارکردهای متأخّر تاریخ است. البتّه روشن است که علم تاریخ برای رسیدن به این هدف، در گردآوری دادهها و پردازش آنها از روشهای تازهای بهره برده است که «تاریخ شفاهی » یکی از آنهاست. تاریخ شفاهی که روشی تازه برای گردآوری خاطرات و روایتهای شفاهی رخدادهای تاریخی است، شاید از جهاتی کهنترین شیوههای تاریخ نگاری نیز به شمار آید و با تعیین معیارها و استاندارهای لازم برای این روش تازه که جایگاه ویژهای در تاریخنگاری یافته است، میتوان آن را شاخهای از «علم تاریخنگاری » قلمداد نمود.
خانوادۀ ما از لحاظ اقتصادی جزء طبقۀ متوسّط جامعه به حساب میآمدند. در زمانۀ پدرم بیشتر مردم دوست نداشتند به سربازی بروند. پدرِ من نیز برای فرار از خدمت سربازی، در سال 1325 به کشور هندوستان مهاجرت کرد و در بمبئی، در رستوران عمویش، سیّدحسین میراب باشی، به کار مشغول شد. او ده سال بعد از مهاجرت که دیگر آن زمان با مادرم ازدواج کرده بود، با ارثیۀ خانوادگی و مقداری پس انداز، وضع مالی خوبی پیدا کرد و توانست بخشی از رستوران را از عمویش بخرد.