دراین مجال قصد آن داریم که در هردو زمینه نظم فراوانی از آیات وحی را در معرض دید همگان قرار دهیم تا انس و الفت میان اشعار و مثلهای فارسی از یکطرف و آیات کتاب آسمانی مسلمانان ازطرف دیگر بیشتر و ملموستر احساس شود. در اینکار تحقیقی از یک طرف اهمّ کتب تفسیری شیعه و سنی و کتابهایی که مستقلا درخصوص امثال القرآن به رشتۀ تحریر درآمده از طرف دیگر بسیاری از کتب اشعار و نیز کتابهایی که مستقلا در مورد ضربالمثلها نوشته شده است یاریرسان ما بودهاند.
با تدبر در آیات وحی معلوم خواهد شد که هدف از مثَلهای قرآنی«تذکر و یادآوری»و نیز «تفکر واندیشیدن» بیان شده است. مثَل امور معقول و پیچیده را مبدل به قضایای ملموس و حسی میکند انسان را توانا خواهد ساخت که با خیالی آسودهتر و با سرعتی مضاعف به پیام نهفته در آیات دست یابد و از این طریق به تفکری کارساز و هدایتبخش رهنمون شود. همانگونه که بسیاری از مثلهای فارسی برای انتقال آسان مفاهیم هستند.
از آنجا که بحث ما تطابق میان امثال فارسی و آیات قرآنی است و برای آنکه از مبحث ارسالالمثَل و ارسالالمثَلین نتیجه و ثمرۀ عملی نصیبمان شود متذکر میشو یم که برخی از آیات و تعابیر قرآن کریم نیز ازجمله ارسالالمثَلهایی است که همچون اصل مثَل بر سر زبانها افتاده است. جلالالدین عبدالرحمن سیوطی به نقل از جعفربنشمس الخالفة در کتاب الاداب برخی آیات را جزء ارسالالمثَلهای قرآنی برشمرده است. و البته تعداد آنها منحصر به همین مقدار نیست بلکه شاید بتوان با تدبر و تفحص بیشتر نمونههای دیگری نیز بر آنها افزود.
مثال: «ذلک بما قدمت یداک » ِ(حج آیه10) این آیه حاکی ازآن است که دوزخ و عذاب آن، نتیجه طبیعی کردار و رفتار آدمی است که در قیامت به انسان نشان داده میشود. در امثَال فارسی تعابیر زیر با مفهوم آیه شریفه تطابق کامل دارند: «چیزی که عوض داره، گله نداره» و یا «از هر دست که بدهی از همان دست پس میگیری»