امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
10,000
نظر شما چیست؟

کتاب ریام

مثل همیشه هر وقت قصد سفر به زادگاهش را داشت، خاطرات حصارهای گذشته را در هم می شکست و او را به آن وقت ها می برد، دلش یکمرتبه فرو می ریخت. با صدای بلندی که فریاد می زد، "خوزستان"، "خوزستان" به خود آمد، مسافران به سمت اتوبوس روانه شدند نیروی عجیبی زن را به بلند شدن وا داشت به طرف اتوبوس رفت و سوار آن شد، و روی صندلی دو نفره نشست، راننده با نگاه کردن به صندلی مسافران آماده حرکت شد. زن، هر لحظه با خود کلنجار می‌رفت که از ماشین پیاده شود، اما یک عشق قدیمی به او می گفت: «نه این کار را نکن، به دنبال عشق دیرینه‌ات برو و بوی آن را باتمام وجود استشمام کن و به این قلب داغدارت ببخش، شاید زخم‌های کهنه‌اش مداوا شوند و به زندگی واقعی بازگردند.

صفحات کتاب :
80
کنگره :
‏‫PIR۸۳۵۴ ‭/ف۳۷‏‫‬‮‭ر۹ ۱۳۹۶
دیویی :
‏‫‭۸‮فا‬۳/۶۲
کتابشناسی ملی :
۵۰۹۹۱۰۳
شابک :
9786003313934
سال نشر :
1396

کتاب های مشابه ریام