احزاب سیاسی همواره نقش مهمی در نظامهای سیاسی برعهده گرفتهاند؛ به گونهای که نتوان سازوکار بدیلی را برای آنها تصور کرد. به همین علت، احزاب سیاسی و انتخابات از شاخصهای نظام دموکراتیک به حساب آمده است. دسترسی احزاب و نامزدهای انتخاباتی به منابع مالی جهت رقابت در عرصه انتخابات باعث میشود که آنها در عرصه سیاسی به موفقیت دست یابند. البته این بدان معنا نیست که صرفًا احزابی پیروز میشوند که بیشتر هزینه کنند؛ چراکه رفتار رأیدهندگان متأثر از عوامل متعددی است، ولی منابع مالی به مثابه کاتالیزور میتواند پیروزی یک حزب را آسانتر کند. به طور کلی، موضوع ارتباط بین قدرت اقتصادی و سیاسی توجه بسیاری از علمای حقوق و سیاست را به خود جلب کرده است.
عصر ما، عصر دموکراسیهای نمایندگی است. اینگونه دموکراسیها بدون وجود افراد همفکر که همکارانه و هماهنگ عمل نمایند، به دشواری میتوانند وظایف خود را اجرا کنند. تا زمانیکه نمایندگان مردم در احزاب سیاسی سازمان نیافته باشند، مجالس مقننه از افرادی تشکیل خواهد شد که نمیتوانند بهطور مناسب به وظایف خود به صورت سنجیده عمل کنند. درواقع حکومت نمایندگی در مقیاس ملی بدون وجود احزاب سیاسی سازمان یافته غیرقابل تصور است. مهمترین اجزای احزاب سیاسی را میتوان در چند سطح به شرح زیر مشخص کرد؛ نخست آنکه توافق نظر معینی درباره اصول بنیادی میان مردم تشکیلدهنده حزب سیاسی وجود دارد. دوم آنکه احزاب سیاسی مردم را سازمان میدهند و دارای تشکیلات و فلسفه کاملاً منسجم هستند. سوم آنکه احزاب برای دست یافتن به هدفها از راههای مشخصشده در قانون اساسی تلاش میکنند.