آقای نامور، معلم جوانی است که به روستای حکیم آباد می رود تا شاید اثری از پدربزرگش پیدا کند. از سوی دیگر، چهار دانش آموز مدرسه که درباره ی علت نام گذاری روستا تحقیق می کنند، با راهنمایی «باب مراد»، پیرترین مرد روستا، به باغ متروک حکیم می روند تا صندوقچه با ارزشی را که حکیم داشته، بیابند اما پیش از آنها طالب، شاگرد مینی بوس روستا، صندوقچه را به چنگ می آورد.
بچه ها از پا نمی نشینند و سرانجام، پس از ماجراهای زیاد، موفق می شوند صندوقچه را به دست بیاورند و پی می برند که حکیم، پدر بزرگ آقا معلم بوده. اما این تازه آغاز ماجراست ...