جنگ تحمیلی را شاید از آن رو دفاع مقدس نامیده اند، که تفاوتی ماهوی با تمامی جنگ هایی دارد که ردی از آنها در لابه لای کتاب های تاریخ تمدّن بشری برجای مانده است. یکی از هزاران وجه تفاوت، جنس و جوهر فرماندهان جبهۀ ایران زمین در آن مصافِ مقدّس بود که در منش شخصی، تعامل با رزم آوران تحت امر، کُنِش نظامی و ... ابداً شباهتی با عناصر مدیریتی جنگ های متعارف
جهان ندارند. جلودار بودن در عرصه های مرد آزمای خطرپذیری متّکی به ایمان و عمل صالح این فرماندهان، شاخصه های منحصر به فرد ایشان بود و دست تقدیر الهی صدها نفر از آنها را که محبوب قلوب رزمندگان بودند شراب وصل نوشانید و به ضیافت قرب ربوبی برد و مقاماتی را که در وصف ناید برای ایشان رقم زد. شماری از آنان نیز، به حکم بی چند و چون تقدیر الهی، در این خاکدان تیره باقی مانده اند و ما بدلوا تبدیلا.
یکی از آن زمره بی شماران بازمانده؛ که از فردای ختم نبرد، در کوچه پس کوچه های گمنامی پرسه زد و یکایک روزان و شبان سالیان پسا جهاد را، راضی به رضای الهی سپری کرد و بالاخره حاضر به بازگویی نَمی از یَمِ خاطرات خود از آن هشت فصل عجیب و تکرار ناپذیر شد؛ محمود امینی؛ مشهور به "حاج امینی" است. خاطرات شفاهی او، به واقع مروری گذرا است بر تاریخچه تشکیل تیپ 27 محمّد رسول الله(ص) از بهمن ماه 1360 تا ارتقاء این یگان به سطح لشکر در پاییز 1361 و حماسه های آن تا واپسین روز جنگ.
صاحب این خاطرات شفاهی؛ جز یک برهه، همواره در این یگان رزمی بوده است. لحن بی تکلف و بیان گرم و به کاربردن برخی اصطلاحات هم از حلاوت های بیانی محمود امینی است. اشاره های ایشان به برخی خاطرات شخصی و ناگفته های مربوط به رویدادهای اتاق های فرماندهی در دوران جنگ، ویژگی دیگر این اثر است که نظیر آن، در دیگر کتاب های حوزۀ ادبیات رسمی دفاع مقدّس مشاهده
نشده است.