کتاب سامورایی در میدان مین نوشته رضا کشمیری میباشد و انتشارات جمکران آن را به چاپ رسانده است. این کتاب، خاطرات جانباز آقای حاج اسماعیل زمانی مشهور به (کل اسمال) است. رزمندهای شجاع و شوخ طبع که بمب روحیه بود و با تیربار با هلیکوپتر دوئل میکرد. کل اسمال عاشق فیلمهای ژاپنی و سامورایی بود و در میان دود و آتش، تبدیل به یک سامورایی میشد و خنده را روی لبهای رزمندهها مینشاند اما یک اتفاق او را تبدیل به کل اسمال آرام کرد و …
کار هرروزش بود، دو سه تا خانه را نشان کرده بود و هروقت گذرش به در خانه هامیافتاد، با مشت و لگد و گاهی با سنگ به در میکوبید و فرار میکرد. با آن پاهای بلند و قدمهای بزرگی که برمیداشت، کسی به گََردََش هم نمیرسید. دُُم به تله نمیداد.
هزار بار جََسته بود. آن روز رفقایش را بهخط کرد و رفتند تظاهرات. بعد از کلی شعاردادن و از ته حلق فریادکشیدن، صدای همه گرفته بود؛ اما اسماعیل انگارنهانگار! حنجرهاش خََش هم برنداشته بود. توی خیابان صفائیه پیچیدند داخل کوچهای، اسماعیل اشاره کرد به ته کوچه و گفت: «بچهها اون خونه رو میبینید؟ همون که گربه سیاهه جلوش وایستاده. » بچهها به هم نگاه کردند. اسماعیل پوزخندی زد و گفت: «اونجا خونه پدر اون یارو رئیس کلانتری صفائیه است، هرکدوم یه لگد محکم بزنید به در و فرار کنید.