کتاب درآمدی برعلم اصول و جایگاه فقه و شئون فقیه نوشته استاد علی صفائی حائری منتشر شده توسط انتشارات لیلهالقدر بر دو بخش منطبق میباشد،به ضمیمه جایگاه فقه و شؤون فقیه این نوشته از دو بخش تشکیل شده یکی: درآمدی بر علم اصول و دوم: جایگاه فقه و شوون فقیه. در بخش اول: با توجه به ضرورت تحول در فقه و در اصول تا آن جا که فقه مقاصد نه کلام و فقه در وسعت دین نه تنها در محدوده احکام، مطرح میشود و این گستردگی در فقه، به گستردگی در اصول میانجامد، به عناوینی چون: اصول گسترده، تاریخ اصول، تحول اصول، نگاه تطبیقی، علم اصول، تعریف آن، موضوع، غایت، تمایز علوم و... میپردازد. در بخش دوم: نویسنده کوشیده با توجه به رکود فقه موجود در حوزه و گریز از آن، به راه کاری دست یازد تا این رکود را به جریان اندازد و بیان کرده که با تجدید نظر در مسایلی از قبیل موضوع فقه اسلامی، شکل و فرم فقه اسلامی، روش استنباط و شوون فقیه، ناچار باید به تطور فقه اسلامی و مذاهب فقهی و تاثیری که هر یک از این مذاهب بر دیگری داشتهاند، نظر داشته باشیم.
که با توجه به این تطور در فقه اسلامی، 1- هم جواب کسانی داده میشود که فقه اسلامی را زاییده تلمود و حقوق موضوعه یونان و روم و یمن میدانند، 2_ و هم تعصبها نسبت به یک شکل خاص و یا موضوع محدود و یا روش ناهنجار، از میان میرود، 3_ و هم با توجه به تاثیر متقابل مذاهب فقهی به روش اصیل فقه شیعی، دسترسی پیدا میشود، 4_ و هم شوون فقیه و کارهای او مشخص میشود.
فقه و دورههایش
اصول فقه، دورههای گوناگونی پشت سرگذاشته و محصلی که این سیر تاریخی و این نگاه تاریخی را داشته باشد به جامعیت و انسجام حرکت و نظام و تبویب مناسب و بهرههای تازه و بدیع، دسترسی بیشتری خواهد داشت.
اصول در دامان فقه و فقه در دامان حدیث رشد کرد. در حضور رسول، برای دستیابی به حکم و به دین، جز سؤال و وعی و امانت چیزی لازم نبود، که رسول میفرمود: «نضر اللَّه عبداً سمع مقالتی فوعاها»و می فرمود: «رُبّ حامل فقه و هو لیس بفقیهٍ و رُبَّ حامل فقه الی من هو افقه منه».
مرحلهی اوّل مرحلهی درایت بود. مرحلهی دوم مرحلهی روایت بود تا کسانی که نشنیده بودند بهرهمند شوند.
مرحلهی سوم مرحلهی کتابت بود تا این روایتها برای کسانی که بعدها میآمدند کارگشا باشند.
درست در همین مرحلهی کتابت، گرفتاری، تحریف و انحراف و کج فهمی و دسیسه و تصحیف، شکل میگیرد و نیاز به پالایش و روش استنباط مطرح میشود.میبینیم بعضی از اصحاب امام صادق(ع) اولین نوشتههای اصول را پایه میگذارند. سپس شیخ طوسی عُدّة الأصول و فقهای دیگر کتابهای اصولی متعددی را تألیف و تصنیف میکنند که آقای گرجی در نوشته کوتاه و مفیدی آن ها را جمعبندی نمودهاند.