کتاب آنجا که هیچ یک از ما نماند نوشته جناب آقای کیهان امامی دوست منتشر شده در نشر متخصصان.
واقعاً نمیدونم از چی انقدر خستم
چشمام همیشه پف داره
جوری با دست چشمامو میکشم که انگار میخوام کرختی کل بدنم از چشمام بزنه بیرون
انگشتای پامو تکون میدم
خدا رو شکر هنوز فلج نشدم
تو یهلحظه تصمیم میگیرم و از جام پا میشم
تو یه چشمبههمزدن بعد از سیزده ساعت از تخت دل میکنم
ملافهها و پتوی درهم مثل کسی که بهشون خیانت شده بهم نگاه میکنن
ولی نمیدونن که گاهی وقتا جدایی لازمه تا قدر همو بدونیم
حتی قدر منو که انگلوار تمام روزمو روشون سپری میکنم
بدنم ترقترق صدا میده
یعنی هنوز میتونم حرکت کنم