کتاب دلیل، روایت حماسه نابغه اطلاعات عملیات سردارشهید علی چیت سازیان، نوشته ی حمید حسام می باشد و توسط انتشارات سوره مهر نیز منتشر شده است.
«دلیل» را در قاموس واژگان «راهنما، بلد، و مرشد» معنا کرده اند؛ بگذریم از معنی محاوره ای آن که معادل «علت و برهان» معنا می شود.
دلیل در لسان ادعیه و کلمات اولیا نیز به معنی «راهنما» است. بنابراین، در مقابل واژگانی به کار می رود که ناظرند بر حیرت،
سرگشتگی، و گم کردن راه.
دلیل از صفات حضرت سبحان ـجل و علاـ نیز است و دلالت اول از او صادر شد؛ با روشن کردن سراج منیر.
رسولان، خاصه حضرت ختمی مرتبت(ص)، هم به صفت دلالت موصوف و همان سراج منیرند؛ فراروی جویندگان روشنایی.
حضرات معصومین ـ علیهم السلام ـ و اولیای خدا نیز در سیر مراتب دلالتاند؛ از امام علی(ع)، که راه های آسمان ها را بهتر از
راه های زمین می شناخت، تا امام روح الله(س)، که بندگان خاک نشین را از حضیض به اعلی مرتبه سعادت، یعنی شهادت، دلالت می کرد.
از سر جسارت و ارادت بگویم که علی چیتسازیان نیز از سرچشمه آب حیات دلالت علی(ع) نوش کرده بود و به مرتبت سقایت در وادی حماسه دفاع هشت ساله رسیده بود و این بود علت نام گذاری کتاب سرگذشت این شهید گران قدر به دلیل.
روز تولد علی(ع) به دنیا آمد؛ یعنی سیزدهم رجب 1443. به خاطر همین اسمش را گذاشتند علی. از شاگردی کارخانه یخ شروع به کار کرد. پدرش نذر کرده بود سقا بشود.
هجده ساله بود که شد مربی استاد آموزش های نظامی: تاکتیک رزمی، اسلحه شناسی، اطلاعات و عملیات.
اولین بار رفت جبهه مهران. نبوغ و خلاقیت بی مثالش را علی شادمانی کشف کرد. تا بیخ سنگر عراقی ها می رفت. چهار گردان
توی عملیات مسلم بن عقیل، پاهایش تیر خورده بود، اما وقتی آمد، یک تنه هفت تا اسیر هم آورد.
حاج همت برایش نقشه ها داشت، اما همدانی زودتر جنبید و او را فرمانده کرد. یه نوجوان نوزده ساله شد فرمانده اطلاعات و عملیات یه تیپ، یه لشکر! تا کی؟ تا آخر جنگ.
اطلاعات عملیات رو کرده بود دانشگاه آدم سازی. توی کلاسش هم ممّد عرب عراقی بود ـ که از بصره فرار کرده بود ـ هم شیرمحمد افغانی ـ که تو مهران باهاش گشت می رفت ـ هم علی شاه حسینی، تکنسین افـ4، که آموزش امریکا را گذاشته بود یک طرف و شده بود شاگردش! و ...
کتاب دلیل در در 12 دلالت با عنوان های زیر به روایت زندگی شهید چیتسازیان می پردازد.
دلالت اول: خاطرات کودکی تا انقلاب؛ نذر کرده بودم، نوکر مولا آمد، علیِ تنها، نوبت گلوی تشنه حسین(ع)، علی سرهنگ و ...
دلالت دوم: خاطرات انقلاب، پادگان آموزشی، آغاز جنگ تا عملیات مسلم بن عقیل؛ رودستی به ساواکی ها، شیخ و شیرینی، مربی بدون آموزش، علامت، یه مشت ماجراجو و ...
دلالت سوم: خاطرات گشت و شناسایی جبهه مهران و سر پل ذهاب؛ عمود خیمه انصارالحسین، اولین درس، به ولایت نزدیک تر، اولین دیدار، و جعلنا و ...
دلالت چهارم: خاطرات شناسایی ها تا عملیات والفجر 2 -حاج عمران؛ روی خودتان کار کنید، حقیقت اسلام، بی ریا، همیشه با ما، تنبیه به سبک علی آقا و...
دلالت پنجم: خاطرات گشت و شناسایی جبهه چنگوله -عملیات والفجر 5؛ به ما عملیات بده، جانم فدای چیت سازیان، از سمت دشمن، قلقلک شیطان، تلفن قورباغه ای و...
دلالت ششم: خاطرات گشت و شناسایی جبهه سومارـ میمک؛ خدا رحم کرد، مراد و مرشد ما، هر چیز به عدالت، ما همه وقف جبهه ایم و...
دلالت هفتم: خاطرات شناسایی عملیات والفجر 8-فاو؛ شال سیاه، یارگیری از زندان، کارهایی رو که نکرده ام و...
دلالت هشتم: خاطرات شناسایی عملیات کارخانه نمک (صاحب الزمان)؛ چشم!، آبروی امام زمان(عج)، هر چی خدا بخواد و ...
دلالت نهم: خاطرات شناسایی عملیات کربلای 4 – اروند؛ سرزمین تکلیف، آدمای باجربزه، سر به سجده و ...
دلالت دهم: خاطرات شناسایی عملیات کربلای 5 – شلمچه؛ شاید امام زمان(عج)، کمین دشمنان برای خودسازی شماست، تاول های مطهر و ...
دلالت یازدهم: خاطرات شناسایی و گشت در ماووت، عملیات های نصر 4، نصر 8، و بیت المقدس 2؛ اوج ارادت، چشم لشکر، قمقمه های ارادت، چوب تأدیب و ...
دلالت دوازدهم: تا شهادت؛ امانت دار خوبی باشید برای شهدا، کنار برادر، شرمنده شهدایم و ...
برخی از عناوین این کتاب را در ادامه ببینید.
دلالت اول: خاطرات کودکی تا انقلاب
نذر کرده بودم
نوکر مولا آمد
علیِ تنها
نوبت گلوی تشنه حسین(ع)
علی سرهنگ
کفش نو
ضیغم سیبیل
باید از این مدرسه بره
شیر تو شیر
به قصد اعلی حضرت
فیجیل دزدی
داد و هوار نباشه
دلالت دوم: خاطرات انقلاب، پادگان آموزشی، آغاز جنگ تا عملیات مسلم بن عقیل
رودستی به ساواکی ها
شیخ و شیرینی
مربی بدون آموزش
علامت
یه مشت ماجراجو
جبههْ آدم جسور می خواد
با بیل همدیگر رو کشتیم
خشم شبانه
چند نفر به یه هندوونه
با ماشین از روی پل خرمشهر رد می شدیم که علی آقا فریاد زد: «نگه دار!» زدم روی ترمز. اون از همون بالای پل پرید وسط امواجِ خروشان کارون که با سرعت تمام به کام اروند می ریخت.
وسط امواج کسی بالا و پایین می شد. یه سرباز داخل آب رفت و یکی با تلاش و با شنای نصف و نیمه اون رو به سمت ساحل می کشید. علی آقا به سمت اونا شنا می کرد، اما امواج شکننده تر از اونی بود که سرباز به داد دوستش برسه. یه موج توفنده دست سرباز رو از دست اون یکی جدا کرد و به سمت اروند برد. اون مثل یه تیکه سنگ رها زیر آب گم شد و حالا فریاد نفر دوم بود که از علی آقا ـ که نمی شناختش ـ استمداد می طلبید.
این بار بازوی قوی و ارادة قوی تر علی آقا بر امواج چیره شد و سرباز دوم رو، که پشت سر هم هق می زد، به روی سنگای لب ساحل انداخت.
و من شاهد بودم که چشم حسرت علی آقا همچنان به جانب امواج بی رحمی بود که دوست این سرباز نجات یافته رو ربوده بود.
نسخه الکترونیک کتاب دلیل را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کرده و سپس آن را در کتابخوان فراکتاب مورد مطالعه قرار دهید.
مشخصات کتاب آبنبات پسته ای در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | سوره مهر |
نویسنده: | حمید حسام |
تعداد صفحه: | 287 |
موضوع: | خاطرات، شهدا |
قالب: | الکترونیک |
نظر دیگران //= $contentName ?>
عالیه شهید علی چیت سازان نابغه اطلاعت عملیات بودن.جمله معروفی دارن ، که رهبر بهشون اشاره دارن،تا از سیم خاردار...
عالیه...