کتاب جریانشناسی تفاسیر فقهی (جلد اول)، اثر علی اصغر ناصحیان، علی راد، میرزا علیزاده و حسن خرقانی؛ به نقطه آغاز، اوج، فرود و گاه ایستایی یک رویکرد تفسیری می پردازد و با روششناسی و درونشناسی هر یک از تفاسیر، امتیازات و کاستیهای آنها را روشن میسازد و جایگاهشان را در زنجیره این جریان مشخص میکند.
هدف این اثر، شناساندن جریانهای تفسیرنگاری در حوزه فرهنگ اسلامی با نگاهی تحلیلی و انتقادی است. با این شیوه که چگونگی شکلگیری و گسترش جریانهای گوناگون تفسیری را تبیین کرده و تأثیرگذاری مفسران پیشین را بر آرا و شیوههای تفسیری مفسران سدههای پسین، آشکار میسازد. این نوشتار به جریانشناسی تفاسیر فقهی اختصاص دارد.
تفسیر فقهی، تفسیری موضوعی است که به استنباط احکام شریعت در پرتو قرآن میپردازد و در مواردی با توجه به میراث فقهی برگرفته از سنت و دیگر منابع، آیات حکمی قرآن را شرح میدهد. در این کتاب برخی از مهمترین تفاسیر موجود گزینش و به صورت تفصیلی معرفی شدهاند.
زندگینامه کلبی
ابوالنضر محمد بن سائب بن بشر کلبی نسبشناس و عالمِ تفسیر در شمار راویانِ احادیث امام باقر و امام صادق رحمه الله یاد شده است. جدّش بشر بن عمرو، پدرش سائب و عموهایش عبید و عبدالرحمن از سربازان علی(ع) در جنگ جمل و صفین بودند. سائب سالها بعد در همراهی مصعب بن زبیر کشته شد.
در کتب رجالی شیعه جرح یا تعدیل و توثیقی درباره محمد بن سائب کلبی ذکر نشده است ولی در کافی روایتی از او نقل شده که حاکی از ملاقات وگفتگوی وی با امام صادق(ع) است. مفاد این روایت از گرایش کلبی به اهل بیت(ع) حکایت دارد و در پایانِ آن ظاهراً کسی که روایت مزبور را از کلبی نقل کرده دربارهاش چنین گفته است: «فلم یزل الکلبی یدین الله بحبّ آل هذا البیت حتّی مات»؛ یعنی کلبی پیوسته با محبت اهل این خاندان خدا را اطاعت میکرد تا آن که از دنیا رفت. وی به سال 146 ه .ق. در کوفه درگذشت. نجاشی درباره پسرش، ابوالمنذر هشام بن محمد بن سائب، مینویسد: نسب شناس، مشهور به علم و فضل و از پیروانِ مذهب تشیع بود. امام صادق(ع) او را به خود نزدیک میساخت و با او با گشادهرویی و صمیمیت سخن میگفت. در سخن مشهوری که از او نقل شده، گفته است: به بیماری سختی مبتلا شدم و هر آن چه میدانستم از یاد بردم.
نزد جعفر بن محمد(ع) رفتم. او دانش را در جامی به من نوشاند و از این راه دوباره علم خود را بازیافتم. مشابه این مطلب را برخی از منابع رجالی اهل سنت برای محمد بن سائب کلبی نقل کرده و آن را دلیل قدح او شمردهاند. ابن ندیم درباره محمد بن سائب کلبی مینویسد: گویند: سلیمان بن علی، محمد بن سائب را از کوفه به بصره آورد و در خانهاش جای داد. او تفسیر قرآن را برای مردم املا میکرد تا آن که به آیهای در سوره برائت رسید و آن را بر خلاف آن چه مردم میدانستند، تفسیر کرد. حضار گفتند ما این تفسیر را نمینویسیم. محمد بن سائب گفت: به خدا سوگند یک حرف هم املا نمیکنم تا آن که تفسیر این آیه را همانگونه که خدا نازل کرده است بنویسید. ماجرا به گوش سلیمان بن علی رسید، وی گفت: هر آنچه او میگوید بنویسید و جز آن را رها کنید.