امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
4,000
نظر شما چیست؟
داستان کتاب خانه های دوش به دوش، حکایت دختر ترسویی است که ذکر دوران کودکی اش را فراموش کرده و به دنبال صداهای عجیبی می رود که از خانه ی مجاور به گوشش می رسد. خدیجه قاسمی در این رمان ترس، عشق و واقعیات را با هم ترکیب کرده است.

در رمان خانه های دوش به دوش، می خوانیم که چگونه در نیمه های شب، سرمه صداهای عجیب می شنود و وسایلش به طور عجیبی مرتبا گم می شوند. همچنین زمانی که سرمه عاشق پسری به نام پژمان می شود و با او نامزد می کند، اتفاقاتی ناملوم رخ می دهد که موجب جدایی آن دو می گردد...

در بخشی از کتاب خانه های دوش به دوش می خوانیم:

سرمه سرش را که گذاشت روی بالش دوباره صدای زمزمه را شنید. کسی با صدای اندوهگین می خواند. دوباره ضربان قلبش تند شد از جا برخاست و گوشش را به دیوار چسباند. صدا نامفهوم بود. سرمه سرجایش برگشت. عجیب این بود که در کنار دیوار، کنار پنجره، روی تخت، فرکانس صدا تغییر نمی کرد و همین موضوع باعث اضطراب و وحشت سرمه می شد. بدون اینکه به ساعت نگاه کند، می دانست این زمزمه درست ساعت دوازده آغاز می شود ولی نمی دانست کی پایان می یابد.

همیشه بعد از مدت کوتاهی با تمام اضطرابی که داشت به خواب خوش و عمیقی می رفت. سرمه به شدت دلش می خواست بفهمد آیا کس دیگری هم این صدا را می شنود یا فقط او است که می تواند این صدا را بشنود. می ترسید موضوع را به مادرش بگوید. اگر این موضوع را به او می گفت مادرش وحشت می کرد و حتماً دوباره او را از این مطب به آن مطب می کشاند. پس باید پریا را یک شب پیش خودش نگه می داشت. این فکر باعث آرامش موقت اش شد.

سرمه دراز کشید تا ضربان قلبش آرام شود. وحشت سرمه از این بود که خانه ای که صدا از آن می آمد، خیلی متروکه بود و کسی در آن زندگی نمی کرد. اما نمی دانست این آواز حزن انگیز از کجا به گوش می رسید. غیر از آن خانه خانه ی دیگری کنار خانه شان نبود.
صفحات کتاب :
208
کنگره :
PIR8171‭‬ ‭/‮الف‬56176‏‫‬‭‭‭خ2 1387
دیویی :
8‮فا‬3/62
کتابشناسی ملی :
1236620
شابک :
978-964-374-155-6
سال نشر :
1387

کتاب های مشابه خانه های دوش به دوش