کتاب دوئل یکی از مشهورترین آثار آنتون چخوف است که روایتگر روابط انسانی و تقابل جامعه ی اشراف شوروی و طبقه ی روشنفکر آن زمان است که منجر به کشمکش درونی شخصیت اصلی و تضاد اعتقادی شخصیت ها می شود.
رمان دوئل (Duel) تصویر تقریبا حقیقی آشفتگی روحی روس ها در پایان قرن گذشته است و انسان را به تامل در روابط انسان ها وا می دارد. در پس این جهان، نویسنده در پی یافتن حقیقت است؛ حقیقتی که گویا هرگز کامل نمی شود.
تقریباً همه شخصیت های داستان موجوداتی ضعیف هستند و آرمان هایی را می جویند که خود می دانند بیرون از دسترس آن هاست و برده عادات خویش اند.
در کتاب دوئل، لایوسکی (یکی از شخصیت های اصلی رمان) با زنی به نام نادیژوا فیودورونا آشنا می شود و او را از شوهرش می رباید و به قفقاز می برد. عشقی دروغین که بعد دو سال دل لایوسکی را می زند و لایوسکی منتظرِ فرار از این شهری که ساحل گرم و شرجی اش غیر قابل تحمل است.
لایوسکی کارمند و تحصیل کرده ای بسیار چرب زبان است و توانسته دل پزشک ارتش روسیه را به نام ساموئیلنکو برباید. ساموئیلنکو همواره تا پایان داستان حمایت گر جدی لایوسکی است. نزدیکان و آشنایان این دو زن و مرد را که با هم زندگی می کنند نمی پذیرند و آن ها را همواره درحال گناهی کبیره می دانند.
فن کورن و شماس از همسایگان مشترک آن ها هستند. فن کورن جانور شناس است و نسبت به عقاید مذهبی مورد باور مردم بدبین و شماس در راه کشیش شدن است و انسانی متدین.
این دو بحث های جالبی در مورد جهان هستی و خداوند می کنند. فن کورن کینه سختی از لایوسکی به دل دارد. نادیژوا چندباری از روی فشار و اصرار پلیسی جوان به نام کیریلین تن به تن فروشی می دهد تا اینکه یکبار لایوسکی آن دو را عریان در کنار هم می بیند. علت اساسی نگاه تلخ آدم های داستان با لایوسکی زندگی او با زن شوهردار، رواج شراب خوارگی در شهری است که گویا چنین چیزی مرسوم نبوده و قماربازی است.
فن کورن، لایوفسکی را شیاد می داند اما ساموئیلنکو، لایوسکی را مردی خوش قلب و مهربان می داند. کینه توزی فن کورن در نهایت به پیشنهاد دوئل می انجامد.
در یک صبح رو به روشنی در حالی که لایوسکی اختیار از کف داده است، علیرغم پا درمیانی شاهدان برای آشتی، دوئل انجام می شود. لحظه آخر شماس که در میان باغ ذرت پنهان بوده است آن ها را خطاب قرار می دهد و تیر فن کورن به خطا می رود و... .
آنتون چخوف (Anton Chekhov)، نویسنده روس، به شهادت بسیاری از منتقدان و نویسندگان، بهترین داستان کوتاه نویس دنیا بوده است. او تعداد زیادی داستان کوتاه و بلند و چند نمایشنامه نوشته است که پس از گذشت ده ها سال به زبان های مختلف ترجمه شده و یا به صورت تئاتر و سریال درآمده اند. «دوئل» یکی از داستان های بلند اوست.
در بخشی از کتاب دوئل می خوانیم:
وقتی خورشید غروب کرد و تاریکی همه جا را فرا گرفت، حسی غریب و ناخوشایند به او دست داد. ترس از مرگ نبود، هنگام شام و بازی ورق به دلایلی مطمئن بود که دوئل راه به جایی نمی برد. بلکه ترس از اتفاقی بود که فردا صبح برای اولین بار در زندگی اش رخ می داد. ترس از آغاز شب... او می دانست که شبی دراز در پیش خواهد داشت که بی خوابی به سرش می زند. و نه فقط به ون کارن و کینه ای که از او درد دل دارد، فکر می کند، بلکه به انبوهی هم که از دروغ ساخته فکر خواهد کرد. ولی نه توانایی آن را دارد که از آن بگذرد و نه مهارت آن. انگار ناگهان بیمار شده بود.
کنگره :
PG3404 /د98 1392
شابک :
978-600-176-071-6