جنگ تمام شده بود و تنها جایی که هنوز آثار ترکش و بوی شهادت و چشم انتظاری داشت خانه ما بود.
داریوش نیامد.
از وقتی خبری از داریوش نشد، مادر، مثل یک گل آپارتمانی که آفتاب دشمنش می شود، زرد شد.
اول رنگش پرید.
بعد تارهای موی قهوه ای اش رو به سفیدی رفت، زیرچشم هایش پف کرد و هر وقت می دیدی شان سرخ بودند؛ درست مثل دو گوله سرخ آتش.
کنگره :
PIR۷۹۲۹ /س۲۳۴م۴ ۱۳۹۶
شابک دیجیتال :
978-600-03-2744-6