کتاب حماسه کاوه اثر حمیدرضا صدوقی می باشد و انتشارات ستاره ها آن را منتشر کرده است. این کتاب خاطراتی درباره زندگی سردار شهید محمود کاوه و خصوصیات اخلاقی ایشان است. در این نوشتار خاطراتی از شجاعت ها و دلاوری های این شهید بزرگوار نیز وجود دارد.
محمود کاوه، نوجوانی بود که وقتی شیپور جنگ نواخته شد، بدون لحظهای درنگ راهی دیاری شد که بعدها از او انسانی ساخت متفاوت با آدمهای دیگر. گرچه مانند بسیاری از هم سن و سالهای خود جوانی میکرد. جست و خیز داشت. فوتبال بازی میکرد. میخندید. گریه میکرد. عصبانی میشد. زندگی و همه مواهب دنیوی را دوست داشت. اما آنچه او را به میدان رزم و کانون خطر کشاند، چیزی است که سراسر تاریخ دفاع مقدس مشحون از آن است.
محمود کاوه (۱۳۶۵-۱۳۴۰) در مشهد زاده شد. وی در بدو تشکیل سپاه به عضویت سپاه مشهد درآمد و در ۲۲ سالگی به فرماندهی تیپ ۱۵۵ ویژه شهدا در غرب کشور که بعدها به لشکر ارتقا یافت منصوب شد. این سردار بزرگ در شهریور ماه ۱۳۶۵ و در عملیات کربلای۲ به شهادت رسید.
بیشتر از همه چیز سرعت عمل ملاک بود. باید آدم هایی که می رفتند فرز و چالاک باشند. فوراً پریدیم پشت کامیون و راه افتادیم سمت بانه. تا برسیم به محل جنازه ها چندین بار طرح و نقشه را تو ذهنم مرور کردم.
این را از محمود یاد گرفته بودم، سفارش او بود همیشه به بچه ها می گفت: «قبل از این که به محل های کمین خور برسید نقشه ای پیش خودتان بکشید تا اگر افتادید تو کمین آمادگی مقابله داشته باشین، این طوری هیچ وقت غافلگیر نمی شید». بچه ها هر کدام زیر لب چیزی را زمزمه می کردند. حالشان را درک می کردم، داشتیم به چند قدمی شهادت می رسیدیم.
نزدیک جنازۀ شهدا، همین طور که راننده سرعت را کم کرده بود اطراف را پائیدم. اوضاع عادی به نظر می رسید راننده کمی جلوتر دور زد و کنار جنازه ها نگه داشت، طوری وانمود کرد که انگار ماشین خراب شده است. این کار را هم با دقت و زرنگی خاصی انجام داد طوری که ضدانقلاب از آن بالا نبینند ما چکار می کنیم. یکی از بچه ها سریع پرید پایین و کاپوت ماشین را زد بالا. دو سه تا از بچه ها هم افتادند به جان موتور ماشین که یعنی نقص فنی پیدا کرده است.
نظر دیگران //= $contentName ?>
کتابی پر نکته👌...
دانلود رایگان کتاب حماسه کاوه رو هم دارید؟...
روایتهایی از مردی بزرگ...