کتاب شنام، نوشته ی کیانوش گلزار راغب، روایتگر خاطراتی از جنگ تحمیلی و زمان اسارت راوی می باشد. این کتاب توسط انتشارات سوره مهر منشر و روانه ی بازار کتاب شده است. کیانوش گلزار راغب نویسنده کتابهای عصرهای کریسکان است و این دو کتاب با هم مرتبط است، شنام روایت اسارت نویسنده و عصرهای کریسکان روایت اسارت سعید سردشتی است و این دو نفر در برههای با هم اسیر بودهاند و در کتاب شنام اشاره میشود که سعید سردشتی به نویسنده کمک میکند تا بتواند از زندان فرار کند ...
خاطراتی که در کتاب شنام روایت شده مربوط به جنگ تحمیلی در سال های 60 - 61 و اجرای عملیات شنام به فرماندهی شهید احمد متوسلیان در مریوان است. نویسنده در مقدمه کتاب دشنام می نویسد: «آنچه در این کتاب آمده چکیده و فشرده ای از خاطرات دوران اسارتم است. اگرچه کوتاه بود؛ اما پس از گذشت 28 سال هنوز هم سایه سنگین آن دوران را بر روح و جسمم احساس می کنم.در طول نگارش کتاب ترجیح دادم برای تکمیل اطلاعاتم و یا حوادثی که جزئیات شان را به طور دقیق به خاطر نمی آورم، به هیچ منبعی جز ذهن خود مراجعه نکنم و ابتدا هر آنچه را در طول سال ها در ذهنم انباشته شده به رشته تحریر درآورم. به همین دلیل، در مواردی ممکن است نام فرد یا افرادی را به طور کامل به یاد نیاورده و در نتیجه به ذکر اسم یا نام خانوادگی آنها بسنده کرده باشم، در برخی موارد نیز که نام شخصی را کاملاً از یاد برده ام نامی مستعار برای او برگزیدهام.
از آنجا که ماجرای این کتاب در کردستان رخ داده، پاره ای از اصطلاحات و واژه گان به کار رفته تحت تأثیر زبان کردی و جغرافیای محلی است و چه بسا، این واژهها برای خوانندگان محترم نامأنوس باشد که البته برای حفظ سندیت اثر چاره ای جز ذکر دقیق نام افراد و اماکن نبود.»
کیانوش گلزار راغب، راوی کتاب شنام بعد از پایان عملیات زخمی می شود و هنگام انتقال به بیمارستان سنندج، همراه برادرش که او هم رزمنده بوده اسیر گروهک کومله ها می شود. کومله ها حدود یک ماه بعد برادر راوی را شهید می کنند که تاثیری بسیار منفی بر روحیه و جان و روان او می گذارد.
دوران اسارات 14 ماهه گلزار راغب به صورت دوره گردی سپری می شود؛ کومله ها سی تا چهل نفر را که در اسارت داشته اند و تعداد آن ها هم در طول مسیر تغییر می کرده، از این روستا به آن روستا می برند و همین طور این روند ادامه دارد تا زندان سردشت که دوران اصلی اسارت راوی و دیگر اسرا در آنجا شروع می شود.
در دوران اسارت، کومله ها می خواهند کیانوش را اعدام کنند اما یکی از خانواده هایی که از ترس گروه دموکرات به کومله ها پناه آورده بوده، نمی گذارد او را اعدام کنند. شیلان، دختر خانواده ای که راوی را نجات می دهند رابطه ای عاطفی با او برقرار می کند که به دلیل تعصبات قومی به سرانجام نمی رسد و... راوی بعد از یک سال (شهریور 1361) از اسارت آزاد می شود و در سپاه کرمانشاه متوجه می شود شیلان هم فرار کرده است.
تا بهار 62 منتظر شیلان می ماند که شاید به خانه شان بیاید و وقتی او نمی آید، به خانه آن ها در سقز می رود و در می یابد که شیلان اسیر کومله شده است. این خاطرات خواندنی، سرشار از امید، تلاش و عشق به زندگی است که بخش دیگری از تابلوی رنگارنگ و شگفت آور جنگ را ترسیم می کند و پیش روی خواننده می گذارد.
کتاب شنام متشکل از 11 فصل با ضمیمه یک فصل عکس و اسناد می باشد. عناوینی چون کوچ، روی دوش شنام، یک روز تعطیل و.. عناوین فصل های این کتاب است.
نارسایی و کمبود، اوضاع را روزبه روز بدتر می کرد و توان رسیدگی به نیازها و مشکلات با گذشت زمان هر روز برای کومله سخت تر و دشوارتر می شد. سرانجام آنها از سر ناچاری مجبور شدند جمع زیادی از گروگان ها را آزاد کنند بی آنکه تبادلی در کار باشد و از افراد آنها هم کسی آزاد شود. از جمع 55 نفرة اسرا، نام 44 نفر خوانده شد. آنها خرده وسایل سفر را برداشتند و راه برگشت را درپیش گرفتند.
فضای شلوغ و پر سر و صدای مسجد ناگهان خالی و ساکت شد. کسالت، قرین غم و اندوه شد. حالا دیگر جا کم نبود اما جای رفتگان خالی بود. ما گوشه ای کز کرده بودیم و هولی ناپیدا بر چهره مان سایه افکنده بود. سؤال همه این بود که بر چه اساسی دست به سنجش و تفکیک زده اند؟
وقتی به چهرة دوستانم دقت کردم با تعجب و حیرت دریافتم که تقریباً همه بازماندگان یک ویژگی مشترک دارند و آن اینکه نهان و آشکار سر بر مهر بندگی ساییده اند. قلبم آرام گرفت و در دل گفتم همان بهتر که سزای نماز خواندن ما ماندن در مسجد باشد. در این گروه یازده نفره علاوه بر من، سروان مهران باوفای طوسی3، استوار مشهدی4، گروهبان یکم وظیفه محمدرضا عظیمی، گروهبان یکم محمد صابر5، گروهبان سوم آقازاده6، سرباز محمد حاج عظیمی کاشانی7، سرباز منصور8، سرباز ناصر9، سرباز تقی نائینی10 و یک نفر کُرد به نام کاک سلیمان. وضعیت این کرد بیچاره خیلی عجیب بود. او همیشه در طول و عرض زندان راه می رفت و آشفته و پریشان دست تکان می داد و با خود حرف می زد. گاهی مانند سنگ یخ می کرد و بی حرکت می ماند. بعضی شب ها هم توی خواب داد و بی داد راه می انداخت. همیشه کابوس می دید. آشفتگی او به جمع منتقل می شد. وضعیت روحی اش آزاردهنده بود. همیشه دعا می کرد از زندان کومله آزاد نشود!
جهت دانلود کتاب شنام می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب اقدام به خرید کنید و پس از دانلود آن را در کتابخوان مطالعه کنید.
نسخه چاپی دشنام را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب با تخفیف سفارش داده و خریداری کنید.
مشخصات کتاب شنام در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | سوره مهر |
نویسنده: | کیانوش گلزار راغب |
تعداد صفحه: | 146 |
موضوع: | خاطرات آزادگان |
قالب: | pdf و چاپی با تخفیف ویژه |
نظر دیگران //= $contentName ?>
عالی و جذاب بود گویندگی هم عالی بودند. من نتونستم طاقت بیارم و همه رو تا اخرش گوش دادم . فقط نمیدونم چرا احسا...
واقعا عالی بود👌👌👌👌...
عالیه...
عالی برای کتاب چاپی تخفیف ویژه بگذارید...
به نظرت صوتی بهتره یا الکترونیک ؟...
عالیه.خدا خیرتون بده که کتاب رایگان می گذارید...
دست مریزاد عالی بود مخصوصا صدای آقای مهماندوست خیلی دلنشینه آغزین وار اولسون قارداش...
خدا خیرتون دهد عالی بود...
عالی بود...
بسیار کتاب جذاب و خواندیست و منو به حدی مجذوب خودش کرد که یک روزه کتاب را تموم کردم زیبایی کتاب جدا از روایت...