کریس گاردنر که پدرش او را رها کرده و نزد ناپدری تبهکار، شرور و بد زبان خود زندگی می کند، تصمیم می گیرد با صرف نظر از تمام اتفاقاتی که در زندگی اش افتاده است، پدر نمونه ای برای فرزندانش باشد.
او بارها در مقابله با مشکلاتی که خود و پسر نوپا و بی خانمانش با آن ها روبرو بودند، از جمله خوابیدن در خیابان های سانفرانسیسکو، لحظات سختی را تجربه کرد. اما هرگز تسلیم نشد. سپس برای تحقق رؤیایش به عنوان دلالی موفق، پسرش را ترک کرد و وارد دنیای تجارت شد، گرچه نه مدرک دانشگاهی داشت و نه تجربه ای در دنیای سرمایه داران نیویورک.
حالا کریس گاردنر تاجری موفق و مؤسس شرکت Gardner Rich and Company، شرکت سهامی چند میلیونی دلاری، آنچه را که هر کسی در رویاهایش به دنبال آن است، محقق می سازد. حتی اگر همه در تحقق آن تردید داشته باشند ...
کنگره :
HG4928/5/گ2ب9 1386