کتاب جوا، چوا، حوا و خوا مجموعه ای از پنج داستان کوتاه است که با رویکرد نقد اجتماعی و نگاهی داستان گونه به مسائل روز می پردازد. عناوین داستان های این کتاب عبارتند از: عینک، گوری برای دو نفر، کوزه شکسته ها، دختران حوا و اندوهگین مباش.
در بخشی از داستان «دختران حوا» از این مجموعه داستان کوتاه آمده است:
«... عصر اون روز «خوا» صندلی چرخدار مادرش حوا رو هُل داد و به ایوان برد و میز عصرانه رو با دقت فراوان آراست.
خواهرش «چوا» رو با ایمیل دعوت کرده بود. عکس «چوا» تو خیلی از سایت های اینترنتی پرشده بود. خیلی از شبکه های ماهواره ای فیلم ها و عکس های کنسرت هاشو پخش می کردند. «چوا» هر بار به شکلی ظاهر می شد. گاهی موهاشو طلایی می کرد و آرایش غربی داشت، گاهی هم با موهایی مشکی ظاهر می شد و آرایشی عربی داشت. گاهی مثل ترک ها می شد، گاهی مثل فارس ها. گاهی هم پوستشو برنزه می کرد، شبیه سرخپوست ها! خلاصه هر بار به نحوی زیبا می شد. همه ی این ها برای «خوای» جوان، دوست داشتنی و دلخواه بود.
«حوا»، زن باتجربه و باهوشی بود. سرد و گرم روزگار چشیده! هر چند حالا به خاطر کهولت سن، قادر به حرف زدن و راه رفتن نبود، ولی حال و هوای دختر کوچکتر رو خوب می فهمید. وقتی «خوا» پای ماهواره می نشست و برنامه های خواهرش «چوا» رو با ولع نگاه می کرد، چیزی تو دل «حوا» فرو می ریخت...»
کنگره :
PIR7963 /ر457ج9 1392