'من کی هستم؟' در جهانی که تصادف و شانس زندگی را گذرا و غیرقابل پیش بینی می کند ، دین ، روانشناسی و فلسفه همه به روشهای مختلف خود سعی کرده اند به این سوال پاسخ دهند و به انسان معنا و انسجام دهند. این که ما چگونه باید "من" را معنی دار بسازیم - و زندگی او را حس کنیم - سوالی است که در قلب کتاب روشنگر مل تامپسون وجود دارد. اگرچه تامپسون با کاوش در مغز شروع به کار می کند ، اما او نشان می دهد که ذات خود ، برای بحث در مورد مواردی مانند چگونگی ارتباط ذهن با ماده یا اینکه آیا علوم اعصاب می تواند به طور کامل آگاهی را توضیح دهد ، کافی نیست. چنین رویکردی نمی تواند عدالت را نسبت به خودی که ما تجربه می کنیم و خودهایی که با آنها در اطراف خود مواجه هستیم ، برقرار کند. ما باید با پرسش های وجودی و شخصی تری درگیر شویم: چگونه زندگی خود را درک کنم؟ و آیا من در قبال شخصی که به آن تبدیل شده ام مسئول هستم؟ تامپسون فاصله بین آنچه هستیم و آنچه دیگران از ما تصور می کنند را بررسی می کند تا بفهمد آیا ما موجوداتی کاملا شناخته شده هستیم یا خیر. او این معضل اصلی را بررسی می کند که چگونه می توان ایده مستقیمی از "من" برای شکل دادن و هدایت زندگی خود داشت وقتی که در دنیایی با تغییراتی مداوم زندگی می کنیم که هر لحظه اتفاقات آن ایده ثبات را از ما می گیرند. تامپسون می پرسد شاید بهتر باشد که نیاز به "من" را کنار بگذاریم ، اما آیا زندگی بدون خویشتن ممکن یا مطلوب است؟ با استفاده از نوشته های ادبیات ، فلسفه ، دین و علم و همچنین تأملات شخصی و حکایات ، تامپسون یک اثر جذاب و تأمل برانگیز نوشته است که مفهوم "من" را از دانشمندان علوم اعصاب بازپس می گیرد و آن را در قلب یافتن مکانی در جهان قرار می دهد.