"مهربان" نام دخترکی است که پدرش از اینکه به جای یک پسر، دارای یک دختر شده، ناراضی و ناخشنود است و توجه شایسته ای به او ندارد.اما هنگامی که دخترکش قدم به چهار پنج سالگی می گذارد، وقتی به طور اتفاقی و از ناچاری، برای اولین بار با او همبازی می شود، متوجه مهربانی خاص او نسبت به پدیده های اطرافش می شود، طوری که شاهد جان گرفتن اشیاء و موجوداتی می شود که دخترکش نسبت به آنها مهرورزیده و محبت روا داشته است...