کتاب بغض ابر، اثر معصومه حسینی؛ یکی از کتابهای مجموعه «چشمههایی بهسوی خورشید» و مشتمل بر داستانهایی است که باهدف پاسخگویی به افکار متعهد و عواطف زلال مخاطبان بهویژه جوانان جویای شناخت و معارف اسلام و دستمایهای قابلاستفاده برای دیگر هنرمندان مؤمن و متعهد در خلق آثار سمعی و بصری میباشد.
بغض ابر
از دفتر روزنامه بیرون آمدم. برگهی مرخصی ساعتی را تا کردم گذاشتم توی جیبم. یک هفتهای میشد که احمد دهقانپور، نویسنده محبوب صفحه دنیای امروز، مقاله و داستانی برای چاپ در دفتر روزنامه نیاورده بود. نه بچههای آرشیو شماره تلفنی از او داشتند نه کارمند بایگانی. فقط آدرس ناخوانای دستنویسی را توانستم پیدا کنم که نشان میداد محل اقامتش در روستایی نزدیک نیشابور است. آخرینباری که او را دیدم چهرهای رنگپریده و رنجور داشت. قامتش خمیدهتر از قبل نشان میداد. گله از درد بیدرمان بیپولی میکرد و ناراحت از دیر شدن حقالتألیفهایش. اما انگار از چیز دیگری هم رنج میبرد. دستم را داخل جیب کتم فروبردم، پاکت حقالتألیف معوقهاش را که با هزار چکوچونه و بالا و پایین رفتن توانسته بودم بگیرم، لمس کردم. نفس راحتی کشیدم، سمت پارکینگ راه افتادم. هنوز از در ساختمان خارج نشده بودم که ویراستار صدایم کرد:
- آقای نعمتی لطفا بایستید.
ایستادم و پشت سرم را نگاه کردم. ویراستار، با پاکت بزرگی به دست، قدمهایش را تندتر کرد و به من نزدیک شد:
- ببخشید! آبدارچی گفت حالا که پیش آقای دهقانپور میروید بد نیست این روزنامه و هفتهنامه را هم برایش ببرید. مطلب چاپ شده دارد.
پاکت را از دستش گرفتم. لبخند زدم:
- اینجا چه زود خبرها میپیچه!.. .