کتاب از حاج ابراهیم تا خانطومان به قلم سیدعبدالرضا هاشمیارسنجانی از انتشارات شهید کاظمی روایتی داستانی از رشادتهای رزمندگان لشکر 25 کربلا است که دوربینها قادر به ضبط آنها نبودهاند. حضور رزمندگان در ارتفاعات حاجابراهیم و مبارزه با ضدانقلاب، و در ادامه، شرکت این رزمندگان و مدافعان در جنگ سوریه علیه داعش و نیروهای تروریستی تکفیری و دفاع از حرم اهلبیت (علیهمالسلام) در دو فصل «ناگفتههای حاجابراهیم» و «تا خانطومان» گردآوری شده است. رزمندگان لشکر 25 کربلا همگی پس از ارتفاعات سخت حاجابراهیم برای دفاع از اسلام و حرمین راهی جنگ سوریه با تروریستهای تکفیری شدند و در کنار هم به فیض شهادت رسیدند.
به محض این که متوسل به حضرت زینب (ع) شدم، به شکل معجزهآسایی در یک آن، دو تکه سنگ، چند متریمان دیدم. در آن لحظه، دیدن این سنگها برای هر هفت نفرمان حکم زندگی دوباره داشت. با همان سرعتی که میدویدیم سه نفرمان پشت یکی از سنگها و چهار نفر دیگرمان پشت یک سنگ دیگر خیز برداشتیم. فاصلهمان از یک دیگر حدود بیست متر بود. هر کدام از سنگها فقط میتوانستند یک نفر را پوشش بدهند، به همین خاطر ناچار بودیم پشت سر هم، و درازکش، پشت سنگ بخوابیم. به محض این که پشت سنگها موضع گرفتیم، دشمن تمام حجم آتش خود را به سمت ما متمرکز کرد. فقط من میتوانستم تیراندازی کنم. آن دو نفر دیگر اگر دستشان هم از پشت سنگ بیرون میآمد، تیر میخوردند. آن چنان سنگها را تیرباران کردند که ترک خورد.
نظر دیگران //= $contentName ?>
کتابی با روایت های واقعی که با عمق وجود درکش میکنی.. از قشنگ ترین کتاب هایی بود که خوندم روایت هایی از دو عملی...